Wp Header Logo 4481.png

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مجموعه‌ای شاد که با حال و هوای دیگر کارهای داریوش فرضیایی همخوان است و برای کودکان ساخته شده، قصه درباره «گلشن» زن مسن و صاحب خیریه‌ای است که حافظه‌اش را بر اثر اتفاقی از دست داده و در شرایطی خاص مرد جوانی را با پسر از دست رفته‌اش اشتباه می‌گیرد.

به همین بهانه با امیرمحمد متقیان چهره شناخته شده کودک گپ کوتاهی داشتیم که پیش روی شماست.

در دهه‌های هفتاد و هشتاد و ما قبل آن، برنامه‌های خوب و باکیفیتی در حوزه کودک داشتیم، اما از آن دوره به بعد، کودکان ما پای انیمیشن‌ها و برنامه‌های کودک خارجی می‌نشینند. این تغییر و خلأ محسوس در حوزه کار کودک از کجا آمد و چه دلیلی داشت؟

خب آن زمان تنها رسانه‌ای که وجود داشت، تلویزیون بود در حالی که الان بمباران رسانه‌ای است. گوشی‌های موبایل، تلویزیون، ماهواره و شبکه‌های اینترنتی که هر کدام مسیر و خط خودش را دارد. این تعدد و تکثر رسانه، حواس و نظر مخاطب را پراکنده می‌کند. هرچند که ما هم در حوزه کار کودک با سیاست‌های نادرست و بی‌توجهی‌هایی مواجه شدیم که دیگر زمینه را برای تمرکز کودکان خودمان بر محتواهای داخلی ایجاد نکرد. در حالی که ما همچنان چهره‌های شاخصی در حوزه کودک داریم که می‌توانند مثل قبل کار کنند و به تربیت و آموزش کودکان مطابق با فرهنگ خودمان کمک کنند. باید در نظر داشته باشیم که عمو پورنگ شدن در آن دوره‌ای که شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام نبود که یک نفر را معرفی و به شهرتش اضافه کند، اتفاق بسیار ارزشمندی بود.

برخی هنرمندان حوزه کودک، مسیر کارشان را به کارهای بزرگسال تغییر دادند و دلیلش را فضای کاری بهتر عنوان می‌کنند. چرا در سال‌های اخیر حوزه کودک اینقدر دچار بی‌محلی شده؟

چرایش را مسوولان باید پاسخ بدهند، چون سوال ما هم هست. اما اگر بخواهم از تجربیاتم بگویم در تمام این سال‌ها ما فقط دیده‌ایم که تصمیم‌گیران و صاحب‌نظران حوزه کودک، فقط شعار حمایت از حوزه کودک داده‌اند. می‌گویند که کودک خیلی برای‌مان مهم است و آینده دست کودکان است و حمایت‌شان به همین جمله خلاصه می‌شود. در حالی که برای کار کودک نه بودجه خاصی در نظر گرفته می‌شود و نه در جشنواره‌ها، جدی گرفته می‌شود. هنرمندان حوزه کودک دستمزد درست و حسابی ندارند، چون برآورد کار کودک، کمتر از کارهای دیگر است. در صورتی که ما هم داریم زحمت می‌کشیم. ما هم همان کار و زحمتی را که هنرمندان حوزه بزرگسال انجام می‌دهند، سر پروژه‌ها متحمل می‌شویم، اما نتیجه‌ و آورده‌اش برابر نیست. برای همین است که الان دوست دارم بزرگسال هم کار بکنم، چون قدر کاری که انجام می‌دهیم را نمی‌دانند و این باعث ناامید شدن فعالان حوزه کودک می‌شود.

با این صحبت‌ها، آیا تمایلی به بازی در فیلم و سریال غیر از کودک دارید؟

بله، من علاقه زیادی به کار در فضای بزرگسال دارم. اما متاسفانه کارهایی که پیشنهاد می‌شود در مدل فیزیکی، نقش‌های خوب و جانداری نیست. در کشور ما یک کاراکتر پیچیده و درجه یک برای آدمی در مدل فیزیکی من نوشته نمی‌شود در حالی که این اتفاق در همه جای دنیا رایج است مثل آقای «پیتر دینکلیج» که گیم آف ترونز را کار کرده. در ایران، بزرگ همه ما در این شرایط فیزیکی، آقای اسدالله یکتاست که خب هنوز دلش راضی نیست و شاید هنوز آن کاراکترهایی را که دوست داشته، بازی نکرده است. اگر نقش‌های خوبی به ما پیشنهاد شود، حتما می‌پذیریم و کار می‌کنیم. در واقع من تا الان ترجیح دادم در ژانری که هستم کنار نفر اول این ژانر یعنی داریوش فرضیایی باشم و اگر قرار باشد در حوزه دیگری هم کار کنم، باز دلم می‌خواهد کار خوب و ماندگاری باشد که به نوعی برایم پیشرفت محسوب شود نه پسرفت.

در حوزه بزرگسال، تجربه‌ای دارید؟

من یک کار کوتاه ساختم و سال ۹۹ در یک فیلم سینمایی به کارگردانی نوید اسماعیلی بازی کردم. آن کار قصه خوبی داشت که کاراکتری که مدنظرم است را برای من داشت، اما متاسفانه وارد تولید که شد، روند تغییر کرد و آن اتفاقی که منتظرش بودم، نیفتاد.

خودتان قصدی ندارید کاری متناسب با فضایی که مدنظر دارید، بسازید؟

چرا به این فکر می‌کنم و به همین دلیل هم رشته کارگردانی را انتخاب کردم. می‌خواهم چند تا کار کوتاه دیگر بسازم تا تجربه کسب کنم و بتوانم حرفی برای گفتن داشته باشم. بعد از آن حتما یک کار خوب می‌سازم و یک نقش خوب برای خودم کنار می‌گذارم که دریچه جدیدی به روی افراد مستعد هم‌فیزیک من باز شود.

تصمیم‌گیران، فقط شعار حمایت از حوزه کودک می‌دهند/ قدر کاری که انجام می‌دهیم را نمی‌دانند و این باعث ناامید شدن فعالان حوزه کودک می‌شود

اگر بخواهید یک کار کودک بسازید به چه حوزه‌هایی بیشتر ورود می‌کنید که خلأش را حس کرده‌اید؟

یکی از مهم‌ترین مسائلی که کودکان ما باید اصولی و متناسب با سن خودشان یاد بگیرند، مسائل بهداشتی و جنسی است. به نظر من اینکه از یک سنی به بعد، به‌طور اصولی و به اندازه، کودک را با این مسائل آشنا کنیم خیلی بهتر است از اینکه خودش به صورت اتفاقی یا از سر کنجکاوی در اینترنت با این موارد آشنا شود و یادگیری درست این موارد می‌تواند از خیلی از آسیب‌ها در کودک و نوجوان جلوگیری کند.

درباره سریال لالایی صحبت کنیم، کلمه «لالایی» چه تصویری در ذهن‌تان تداعی می‌کند؟

من با شنیدن این کلمه یاد مادر می‌افتم. آوازی که مادر از بچگی برای ما خوانده و با آرامشی همراه بوده که آن جنس خاص از آرامش، هیچ جای دنیا پیدا نمی‌شود.

قصه «لالایی»، حاوی چه مفاهیم و آموزش‌هایی است؟

لالایی، سریال کودک و خانواده است. کلیت پیام این سریال، انسانیت است. اینکه یاد بگیریم که هوای همدیگر را داشته باشیم، قدر همدیگر را بدانیم. آن چیزی که از افراد می‌ماند، مهری است که در دل آدم‌ها وجود دارد. سرمایه‌گذاری کردن روی بچه‌هایی که مستعدند و می‌توانند به یک جایی برسند، اما به خاطر عدم حمایت نمی‌توانند گامی در مسیر موفقیت بردارند.

در شرایط فعلی که کودک و نوجوان نسبت به گذشته، آگاه‌تر شده و دسترسی بیشتری به رسانه‌ها و اینترنت دارد، فکر می‌کنید، «لالایی» آنقدری قوت و قدرت دارد که نظر این قشر را جلب کند؟

ما بچه‌های دیروز را داریم و این باعث می‌شود که کودکان امروز، مخاطب بالقوه ما باشند. مخاطبان دیروز ما امروز با بچه‌های‌شان کارهای ما را تماشا می‌کنند. این دیالوگی است که بارها و بارها من و عمو پورنگ شنیده‌ایم و ذوق کرده‌ایم از اینکه پدر و مادرانی به ما می‌گویند که ما بچه بودیم، مخاطب برنامه‌تان بودیم و الان بچه‌های‌مان دارند برنامه شما را نگاه می‌کنند. علاوه بر این، لالایی، قصه خوبی دارد که توسط عوامل خوبی تولید شده و به نظر من می‌تواند جایش را در دل مخاطب پیدا کند.

*علی ملایی؛ روزنامه اعتماد

۵۷۵۷

source

kheiroshar.ir

توسط kheiroshar.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *