نویسندگان و شاعران در پی اعلام شهادت یحیی سنوار (رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در نوار غزه) به این اتفاق واکنش نشان دادند.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، جمعی از شاعران و نویسندگان تازهترین اشعار خود را به این شهید تقدیم کردند.
میلاد عرفانپور جدید شعر خودش را به عنوان «یحیی» منتشر کرد:
شد داغی نو، بر ما آوار
یحیی السّنوار، یحیی السّنوار
مردی وصفش، طوفان، طوفان
نامش گمنام، کارش پیکار
مردی، چون رعد، حرفش کوتاه
مردی، چون کوه، عزمش بسیار
مردی چونان: لشکر لشکر
هم بیمانند، هم بیتکرار
از خشم او، از چَشم او
دست صهیون افتاد از کار
در قربانگاه، چون اسماعیل
خلوت کرده ست، با یار انگار
باید خون شد در راه قدس
باید رد شد از این دیوارای دل ما را، همچون یحیی
بیسر با دوست تنها بگذار
***
محمدمهدی عبداللهی به شهادت یحیی سنوار واکنش نشان داد:
باز هم صدر خبرها شد غم سردارها
تا حکایت میکند از میثم تمارها
قصهی عشق است، مجنون در پی لیلای خود
عاشقان را دیده ایم از شوق، سر بر دارها
با شهادت زندهتر از قبل جولان میدهیم
رقص در میدان! عجب شوریست در پیکارها
شیعه و سنی ندارد، آرمان ما یکی ست
ما زهیریم و ز نسل مالک و عمارها
باز هم تکثیر خواهد شد در این مکتب هنوز
همچو اسماعیل و نصرالله تا سنوارها
خون یحییٰ غرق خواهد کرد اسرائیل را
کربلا تکرار میگردد در این تکرارها
چشمها را باز کن! طوفان الأقصی را ببین…
هان تلاویو است فردا تلّی از آوارها
عمرتان کوتاه بود و میشود کوتاه تر!ای سگان هار صهیونیست!ای کفتارها!
مقصد بعدی ما قدس است بی، چون و چرا
ما نماز فتح میخوانیم آنجا… بارها
جمعهی نصر الهی میشود نزدیکتر…
منتظر هستیم آری تشنهی دیدارها
***
محمدسجاد حیدری جدیدترین سروده اش برای یحیی سنوار را منتشر کرد:
خوشا چنان سرو در زمستان اهل عالم بهار بودن
خوشا شبیه شهید در چشم ظالمان مثل خار بودن
اگر ببارد فریب صلح از نگین انگشت اشعریها
خوشا به میدان به رقص رفتن، خوشا چنان ذوالفقار بودن
بگو به ذره اگر که دارد به سر هوای وصال طوفان
مباد بر آینه نشستن، خوشا به میدان غبار بودن
به روزگار طمع خدایا، در این بهار طمع خدایا!
خوشا شبیه دعای زهرا، نخست در فکر جار بودن
اگر که قحطی شرم شیخ است در زمینهای مصر و اردن
خوشا چنان غزه در میان کویرها، لاله زار بودن
خوشا در این دوره تبری دلقکان با لباس قرمز!
شبیه #سنوار غرق در خون تپیدن و بی قرار بودن
رطب فروشی بس استای دل، غزل فروشی بس استای دل!
اگر که دم میزنی ز مولا، خوشا چو میثم به دار بودن
***
احمد رفیعی با انتشار سروده «ماهمه سنواریم» به این انقاق واکنش نشان داد:
ما دشمنان جان استکبار هستیم
تا جان به تن داریم در پیکار هستیم
حاشا که پیش دشمن حق خوار باشیم
در چشمشان، اما همیشه خار هستیم
ما سرخ میروییم از خاکستر خویش
در مرگ هم از زندگی سرشار هستیم
زنده ست نصرالله، یعنی قرص و محکم
تا محوِ اسراییل پایِ کار هستیم
در هرنفس، ازقبل محکم تر، به فکرِ
نابودیِ محضِ سگانِ هار هستیم
سیراب میگردیم از جامِ شهادت
یک کربلا، لب تشنهی دیدار هستیم
از عکسِ چوب رویِ دندان، میشودگفت
ما روضهای همواره در تکرار هستیم
ما و خیالِ خواب جز در بسترِ خون؟!
تا صبح مست از شوق مان بیدار هستیم
مشتاقِ آنچه مژده یِ نصرِ الاهیست
منصورهایِ یک به یک بر دار هستیم
از خون یحیی زنده گردد لشگری نو
مارا بکش ما تن به تن سنوار هستیم
***
عارفه دهقانی شعری برای شهید یحیی سنوار منتشر کرد:.
چون لحنِ نصرالله.
کوبندهای یحیی!
در شامِ بی تابی،
تابندهای یحیی
فرمانده بودی و
همپای سربازان.
در معرکه دیدند
رزمنده ای! یحیی!ای پهلوان!ای مرد!
دریای داغ و درد!
تو از همه جز عشق.
دل کندهای یحیی!ای پای کار!ای کوه!
تا پای جان، نستوه!
در دفترِ تاریخ
پایندهای یحیی!
هرقدر که صهیون
در قعر بدنامیست.
تو مایهی فخرِ
آیندهای یحییای یار اسماعیل!
وقت وصال آمد:)
-از خاک و خون برخیز
با خنده ای-، یحیی!
جانت فلسطین بود
راهت شهادت بود
جوینده اش بودی؟
یابندهای یحیی!
بعد از شهادت هم.
یحیی نمیمیرد!
تو زندهای یحیی!
تو زندهای یحیی!
source