Wp Header Logo 1702.png

همشهری آنلاین – گروه سیاسی: مذاکرات عمان در شرایطی آغاز شد که طی روزهای اخیر شاهد حجم سنگینی از فضاسازی‌ها و خبرسازی‌های رسانه‌ای با کلان‌راهبرد تحت فشار قرار دادن ایران بوده‌ایم؛ از ادعای بروز اختلاف در میان مقام‌های ارشد ایران گرفته تا طرح تهدیدهای مختلف درباره نتیجه مذاکرات.

اینها در حالی است که فضاسازی‌ها نه تنها نتوانسته رویکردهای مذاکراتی ایران را تحت تاثیر قرار دهد، بلکه ناظران تحولات بین‌المللی اذعان دارند که دست ایران در مذاکرات مسقط پر است. در چنین شرایطی، آنچه در نتیجه مذاکرات ایران و آمریکا در عمان از اهمیت راهبردی برخوردار است، راهبردهای مذاکراتی دوطرف است که در نشست تحلیلی تلویزیون همشهری با حضور محسن پاک‌آیین، دیپلمات و سفیر پیشین ایران در جمهوری‌آذربایجان مورد بررسی قرار گرفت که در ادامه می‌خوانید.

در روزهای اخیر شاهد موضع‌گیری‌های گوناگون در آمریکا درباره موضوع مذاکره با ایران، به‌ویژه درباره چارچوب مذاکره بوده‌ایم. هدف اولیه واشتگتن از چنین رویکردی را چگونه تحلیل می‌کنید؟ موضوع محوری به راه انداختن یک جنگ روانی است یا اینکه هدف ویژه دیگری پیگیری می‌شود؟

رئیس‌جمهور آمریکا دوره دوم ریاست‌جمهوری خود را با نوعی ستیزه‌جویی آغاز کرده‌است. این رویکرد نه تنها در مواجهه با ایران، بلکه در برخورد با بسیاری از کشورهای دیگر دیده می‌شود و در واقع هیچ کشوری از رویکرد ستیزه‌جویانه دونالد ترامپ در امان نمانده است. درباره ایران نیز اگرچه برخی انتظار داشتند او نسبت به دور نخست ریاست جمهوری‌اش، رویکرد مثبت‌تری داشته باشد، اما شاهد بودیم که اولین اقدام او، امضای یک یادداشت اجرایی علیه ایران بود. بنابراین او از ابتدا مواجهه خود را با ایران با عامل فشار آغاز کرد و کوشید با در پیش گرفتن رویکردی قلدرمابانه، جمهوری‌اسلامی را مرعوب کند. این اما در حالی بود که ایران اعلام کرد تحت فشار مذاکره نمی‌کند و پای میز «مذاکره مستقیم» نیز نمی‌نشیند. اینها در شرایطی است که جمهوری‌اسلامی طی حدود ۵ دهه اخیر ثابت کرده همواره اهل مذاکره بوده‌است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در مقاطع مختلف، مذاکره داشته‌ایم؛ از جمله مذاکراتی که به قرارداد الجزایر منجر شد، اما آمریکایی‌ها بدعهدی کردند. پس از آن، ماجرای «مک فارلین» پیش آمد که طرف مقابل دوباره عهدشکنی کرد. در داستان افغانستان پس از ۱۱ سپتامبر نیز در شرایطی که منافع دوطرف در مقطعی هماهنگ شد، مذاکره‌هایی با آمریکایی‌ها انجام شد و مقام‌های ارشد آمریکایی اذعان کردند که چنانچه اطلاعات ایران نبود، نمی‌توانستیم بر طالبان غلبه کنیم. آنها اما پس از شکست طالبان و روی کار آمدن حامد کرزای، با بهانه‌های واهی، ایران را جزوی از «محور شرارت» معرفی کردند. در دوره اصلاحات هم از ایران خواستند که برنامه هسته‌ای‌اش را تعلیق کند و تاکید کردند که در زمینه دستیابی ایران به صنعت هسته‌ای کمک می‌کنیم، اما بار دیگر بدعهدی کردند. در ماجرای عراق هم با وجود مذاکره‌هایی که با طرف آمریکایی انجام شد، اما بازهم شاهد عهدشکنی آنان بودیم. آخرین مورد هم برجام بود که ترامپ پس از روی کارآمدن، از این توافق خارج شد. بنابراین واضح است که ایران به مذاکره به عنوان یک «تابو» نگاه نمی‌کند. این ترامپ است که مرد مذاکره نیست؛ آنها می‌خواهند نقد بگیرند و نسیه بدهند، اما ایران زیر بار چنین رویکردی نمی‌رود.

در روزهای اخیر شاهد ادعای رسانه‌های غربی، از جمله «رویترز» درباره نگاه‌ها در ایران به موضوع مذاکره بودیم که البته تکذیب شد. انتشار این دست گزارش‌ها با چه اهدافی انجام می‌شود؟

یکی از ویژگی‌های این دور از مذاکرات هسته‌ای، وجود اجماع در همه ارکان کشور درباره «مذاکره غیرمستقیم» با آمریکا از مسیر وزارت امورخارجه است. ازسوی دیگر همه قوا، نیروهای نظامی، نخبگان و سلایق مختلف سیاسی هم از این نگاه حمایت کرده‌اند. در چنین شرایطی آمریکایی‌ها می‌خواهند این اجماع شکسته شود و می‌کوشند ایجاد دوقطبی را در کشور دراین زمینه، حتی در سطح سران قوا، القا کنند. این در حالی است که واقعیت به گونه دیگری است. تصمیم اتخاذ شده درباره موضوع مذاکره بر مبنای کارشناسی بوده و نکته مهم این است که از موضع برتر در مذاکرات شرکت می‌کنیم، چراکه اولا تاکید کرده‌ایم صرفا در موضوع هسته‌ای مذاکره می‌کنیم. دوم اینکه گفتیم مذاکره فقط باید به‌صورت «غیرمستقیم» باشد. این نوع مذاکره در گذشته هم وجود داشته‌ و از موضع قوی خود، که به‌دلیل بی‌اعتمادی به آمریکا، با آنها به‌صورت مستقیم مذاکره نمی‌کنیم، عدول نمی‌کنیم. نکته سوم هم این است که «محل مذاکره» را هم ما تعیین کردیم. آنها می‌خواستند مذاکرات در امارات باشد، اما درنهایت گزینه مطلوب ما یعنی عمان تعیین شد. بنابراین نکته مهم این است که هم‌اکنون شاهد نمونه‌ای از هماهنگی «دیپلماسی» و «میدان» هستیم. اینها ویژگی‌های خاص مذاکره ایران و آمریکا در این دوره است.

چرا در برهه کنونی عباس عراقچی، وزیر امورخارجه، به عنوان رئیس هیات مذاکره‌کنندگان ایران انتخاب شده‌است؟

باید درنظر داشت که علاوه‌بر اینکه عراقچی وزیر امورخارجه ایران است، از نیروهای متخصص دستگاه دیپلماسی نیز محسوب می‌شود و تجارب گسترده‌ای در این وزارت‌خانه دارد. او موضوع مذاکره را می‌شناسد و در دوره برجام نیز حضور فعالی داشته و در عمق مذاکرات حضور یافته و بر تحولات این حوزه مسلط است. ازسوی دیگر تیم مذاکره‌کننده آمریکا نیز استیو ویتکاف را در راس خود می‌بیند که از چهره‌هایی است که تمایل بیشتری برای مذاکره دارد. به‌عنوان مثال، اگر مارکو روبیو، وزیر امورخارجه آمریکا برای مذاکره با ایران به عمان می‌آمد، با توجه به رویکردهای تند او، مشخص نبود چه می‌شود. ویتکاف فرد مناسبی برای مذاکره است و ترکیب عراقچی – ویتکاف، ترکیب مثبتی است که می‌تواند زمینه‌ساز پیشرفت در مذاکرات شود.

فارغ از نتیجه‌ای که ممکن است در مذاکرات به دست آید، اصولا پیام پذیرش مذاکره ازسوی ایران چیست؟

به‌نظرم مهم‌ترین پیام این است که ایران صلح‌طلب است و از مذاکره استقبال می‌کند و درعین حال با نوعی بی‌اعتمادی به طرف مقابل وارد مذاکره می‌شویم، چراکه سابقه بدعهدی‌های طرف مقابل را می‌دانیم؛ موضوعی که زمینه‌ساز احتیاط می‌شود. ما درعین اقتدار، از تنش استقبال نمی‌کنیم. نکته دیگر، پر بودن دست ایران در مذاکره است. ما به دنبال بمب اتمی نیستم و این سلاح در دکترین دفاعی ما جایی ندارد، در مقابل مطالبه اصولی جمهوری‌اسلامی، رفع تحریم‌هاست. ما خیلی با اعتماد به نفس می‌توانیم در مذاکرات حاضر شویم.

برخی براین گمان هستند که اگر توافق می‌خواهیم، باید سرمایه‌گذاری اقتصادی آمریکایی‌ها را داشته باشیم. آیا اساس چنین نگاهی درست است و می‌توان شاهد برخی مراودات اقتصادی میان طرفین بود یا اینکه چنین گزاره‌ای خوشبینانه به‌حساب می‌آید؟

نکته اینجاست که ما هیچ‌گاه منعی در این زمینه نداشته‌ایم، اما آمریکایی‌ها تاکنون واکنش مثبتی به این موضوع نداشته‌اند. اگر ترامپ عاقل باشد، می‌کوشد با کاهش فشارها مسیر همکاری‌ها را هموار کند تا سرمایه‌گذاران آمریکایی در ایران حضور یابند. شرط تحقق این موضوع، اعتمادسازی و لغو تحریم‌هاست.

source

kheiroshar.ir

توسط kheiroshar.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *