به گزارش شهرآرانیوز؛ گاهی دوست دارم زندگی را با چشم کودکان ببینم. گاهی دلم برای روزهایی که تمام جهان رنگ و لعاب شادی داشت، تنگ میشود؛ برای آن روزهایی که سختترین روزها هم با یک لبخند، شیرین میشد و تمام مشکلات در آغوش گرم مادر، فراموش. برای آن روزهایی که دستان مردانه پدر، امنترین چتر نجات بود برای فرار از مشکلات دنیای کودکانهام.
گاهی حسرت میخورم به نگاه روشن و امیدوارانه کودکان؛ به چشمانی که با شوق، آسمان پرستاره را نظاره میکنند و هیجانزده میشوند از دنباله دودزای موشکهای ستارهنما. به ذهنی که تمام آشوب و اخبار جنگ را به یک بازی کودکانه جهانی بدل میکند و با خیالی آسوده به تماشای آن مینشیند.
اما این دنیای کودکانه، روز به روز کوچکتر میشود و در دنیای بیرحم آدمبزرگها، در چاه فراموشی میافتد. دیگر یادمان میرود میتوانیم کمی خوشبینانهتر به جهان نگاه کنیم؛ لبریز از اضطراب میشویم، سرشار از ترس و مملو از تلاطم. بازیها برایمان جدی میشوند و کمکم همهچیز در نظرمان رنگ سیاه و سفید میگیرد.
محافظان شادی در خط مقدم شبکه پویا
در میان دنیای آدمبزرگها، اما هنوز کسانی هستند که همچنان دنیای کودکانهشان را در آغوش دارند و مراقب ظرافتهایش هستند. هنوز حراست از لبخند لبان کودکان برایشان دغدغه بزرگی است و برای حفظ آن حتی جان خود را به خطر میاندازند! فاطمه امینی، یکی از همان آدمبزرگهاست؛ از آنها که سالهاست با اجرای نمایش و برنامههای مختلف، برای شادی کودکان ایران میجنگد.
این مجری کودک تلویزیون و چند نفر دیگر از همکارانش، در روز حمله به ساختمان صداوسیما، بر آنتن زنده شبکه پویا، در حال اجرا بودند که ناگهان صداهایی ناشی از انفجار، در صحنه بلند شد. اما لحظهای که باعث شد تصویر این موقعیت، در فضای مجازی با بازخورد و تحسینهای فراوان مواجه شود، واکنش مسلط و بموقع مجریان بود که باعث شد نظم اجرا و آرامش مخاطبان برنامه، برهم نخورد.
فاطمه امینی در گفتوگو با خبرنگار شهرآرانیوز، روز واقعه را چنین روایت کرد: ما از ساعت ۳ ظهر در جریان این حمله بودیم و میدانستیم که ممکن است ساختمان صداوسیما را هدف بگیرند. پس از مشورت با مدیران شبکه، تصمیم گرفتیم روی صحنه برویم و اجرا را لغو نکنیم و وظیفه خود را انجام دهیم. ما همه چیز را درمورد این اتفاق پذیرفته بودیم و با تصمیم گروه بر آنتن رفتیم.
این مجری کودک در ادامه تشریح کرد: زمان انفجار همه اعضای گروه در شوک بودند، چون ما باور نمیکردیم که این اتفاق افتاده باشد و تا پیش از وقوع آن گمان میکردیم که بعید است ساختمان صداوسیما را هدف بگیرند! بخشی از این تصمیم نیز به همین علت بود چراکه ما میتوانستیم به جای اجرای زنده در آن روز، انیمیشن پخش کنیم و روی صحنه نرویم، اما مطمئن بودیم که یک احتمال نباید جلوی انجام وظیفه ما را بگیرد.
امینی اولین عضو گروه بود که تمرکز همکارانش را احیا کرد و به صحنه بازگرداند. او در این رابطه و واکنشی که نشان داد بیان کرد: زمانی که صدای انفجار را شنیدیم، همگی تلاش کردیم تا صحنه را مدیریت کنیم. من در کلاسها و تمرینهای نمایش، تکیهکلامی دارم و زمانی که احساس میکنم نظم در حال مختلشدن است، میگویم «ادامه ادامه»؛ در آن لحظه نیز من با این عبارت واکنش نشان دادم تا بتوانیم به حالت عادی بازگردیم؛ چون بر آنتن زنده بودیم و هیچکس نباید متوجه آن اتفاق میشد.
شاید تصمیم اشتباهی گرفتیم!
این مجری در ادامه نسبتبه تصمیم استمرار در اجرا ابراز پشیمانی کرد و افزود: بعد از اجرا به این فکر افتادم که شاید کار اشتباهی کردیم! چراکه اگر آن انفجار موجب تخریب استودیو میشد و بچهها آن صحنه را میدیدند، روحشان بهشدت آزرده میشد. اما به هر حال خدا دوستمان داشت و همه چیز بهخوبی تمام شد.
امینی در ادامه با ذکر نکاتی خطاب به والدین خاطرنشان کرد: در شرایط فعلی، اجرای برنامههای کودک و تأثیرگذاری آنها محدود است و عامل اصلی برای حفظ روحیه آنها، کنترل احساسات و برخورد پدرومادرها با اخبار جنگ است. نمیتوان کاری انجام داد که کودکان در این شرایط درگیر اخبار و درگیریها نشوند، اما مسئله مهم ترمیم زخمهای روحی آنها با صبر و حوصله است. ما هم تمام تلاش خود را میکنیم تا غیرمستقیم به نکات لازم درمورد وضعیت فعلی اشاره کنیم و در قالب بازی و داستان، رفتار صحیح در لحظات بحرانی را آموزش دهیم.
source