۱۰:۴۶ – ۰۱ مرداد ۱۴۰۴
باشگاه خبرنگاران جوان – هویت و تمدن ایرانی، بهعنوان یکی از پیچیدهترین و غنیترین موضوعات فرهنگی و تاریخی، در طول سدهها تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله دین، جغرافیا، تعاملات جهانی و تحولات سیاسی شکل گرفته است. انقلاب اسلامی ایران، بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر، نهتنها هویت ایرانی را در برابر هژمونیهای تمدنی جهانی بازتعریف کرد، بلکه با تأکید بر منطق تربیتی و نگاه تمدنی خود، دغدغههای هویتی و تمدنی را در میان ایرانیان و حتی امت اسلامی تقویت نمود. این انقلاب، با ذات تمدنی خود، فراتر از یک ساختار حکومتی عمل کرده و با پرورش انسانهایی آگاه به ارزشهای الهی و عقلانیت دینی، بستری برای احیای تمدن نوین اسلامی فراهم آورده است. در این میان، هویت ایرانی، که نه صرفاً یک مفهوم جغرافیایی بلکه بستری فرهنگی با تنوع ادیان و اقوام است، در تعامل با اسلامیت و جهانیت، بهدنبال وحدت معنایی و انسجام در برابر چالشهای جهانیسازی است.
جهان معاصر، با سیطره هژمونی تمدنی و پدیده جهانیشدن، مرزهای سنتی تمدنها را در هم شکسته و پرسشهای بنیادینی درباره چگونگی حفظ هویتهای تمدنی در برابر نیروهای هژمونیک جهانی مطرح کرده است. در این فضا، ایران با تکیه بر ظرفیتهای فرهنگی، تاریخی و معنوی خود، میتواند بهعنوان بستری فاخر برای تمدنسازی عمل کند، مشروط بر اینکه تمدنسازی آن بر پایه الهیات، انسانسازی و وحدت هویتی استوار باشد. هویت ایرانی، با ویژگیهایی چون تدین، مقاومت، مطالبهگری و کمالطلبی، پویایی خود را در طول تاریخ نشان داده، اما این پویایی نیازمند هدایت در مسیری است که به جای تنشهای هویتی، به انسجام و وحدت معنایی منجر شود. در این راستا، نقش دین بهعنوان جامعترین نظام معرفتی و عقلانیت الهی، در ایجاد چتری وحدتبخش که همه عناصر هویتی از شیعه و سنی تا اقوام مختلف را در بر گیرد، غیرقابل انکار است.
دکتر محمدعلی میرزایی، مدیر اندیشکده جامعه مصطفی و مشاور امور بینالملل مدیر حوزههای علمیه، در گفتوگویی که در دانشگاه باقرالعلوم (ع) حول محور هویت و تمدن و ویژگیهای هویتی و تمدنی ایران برگزار شد، به بررسی عمیق این مفاهیم پرداخت.
انقلاب اسلامی و تقویت نگاه تمدنی
دکتر محمدعلی میرزایی، مدیر اندیشکده جامعه مصطفی، در این گفتوگو با اشاره به نقش بنیادین انقلاب اسلامی در تقویت نگاه تمدنی اظهار داشت: «انقلاب اسلامی بهعنوان جریانی با ذات تمدنی، فراتر از ساختار حکومتی جمهوری اسلامی عمل کرده و تأثیر عمیقی بر افرادی که با آرمانها و ایدههای آن همسو هستند، گذاشته است. این نگاه تمدنی، که با انقلاب اسلامی همزاد و همتاریخ است، دغدغههای مرتبط با هویت و تمدن را در افراد تقویت کرده و بهویژه هویت ایرانی و ویژگیهای تمدنی آن را در کانون توجه قرار داده است.» وی تأکید کرد که انقلاب اسلامی، به دلیل ماهیت تمدنی خود، توانسته است افراد را به سوی درک عمیقتری از هویت و جایگاه تمدنی ایران هدایت کند.
این استاد دانشگاه با اشاره به تأثیر تعاملات جهانی بر تقویت هویت تمدنی افزود: «ارتباطات گسترده با جهان خارج از مرزهای جمهوری اسلامی نقش مهمی در پرورش نگاه تمدنی دارد. تعامل با بخشهای مختلف امت اسلامی و دیگر جوامع جهانی، افراد را به سوی درک عمیقتری از هویت و تمدن هدایت میکند. این تعاملات، بهویژه با پارههای گوناگون امت اسلامی، باعث میشود که اهمیت حفظ و تقویت هویتهای تمدنی، از جمله هویت ایرانی، بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.» به گفته وی، این ارتباطات دریچهای به سوی فهم جایگاه تمدن ایرانی در میان دیگر تمدنها باز کرده و به درک بهتر ویژگیهای هویتی و تمدنی کمک میکند.
هژمونی تمدنی و چالشهای جهانیشدن
دکتر میرزایی در ادامه با اشاره به وضعیت تمدنی جهان معاصر اظهار داشت: «جهان امروز تحت سیطره هژمونی تمدنی قرار دارد و این هژمونی، توجه به مسائل تمدنی را برای هر فرد یا جامعهای که در فضای جهانی حضور دارد، اجتنابناپذیر کرده است. جریانهای غیرتمدنی در جهان کنونی عملاً از بین رفتهاند و جهان معاصر، جهانی با رویکرد کاملاً تمدنی است.» وی افزود: «انزوای کامل از واقعیات جهانی ممکن است برخی را از این دغدغهها دور نگه دارد، اما برای افرادی که در تعامل با جهان هستند، هویت و تمدن، بهویژه هویت ایرانی، به موضوعی محوری تبدیل میشود.»
مؤسس حوزه اهلالبیت (علیهم السلام) و مرکز ثقلین در کشور نیجریه با اشاره به پدیده جهانیشدن بیان کرد: «جهانیشدن پدیدهای است که فراتر از تمدناندیشی عمل کرده و مرزهای تمدنی را در هم شکسته است. در گذشته، تمدنها بهصورت متکثر و با مرزهای مشخص وجود داشتند، اما امروز، نیروهای هژمونیک جهانی به دنبال فروپاشی این مرزها هستند.» وی مثال آورد که محصولاتی مانند کوکاکولا یا پپسی دیگر صرفاً نماد یک تمدن خاص، مانند تمدن غرب، نیستند، بلکه بخشی از پروژهای هستند که به دنبال حذف مرزهای تمدنی و ایجاد سلطه جهانی است.
دکتر میرزایی در ادامه توضیح داد: «جهانیت یا جهانگرایی، گامی فراتر از تمدناندیشی است و به دنبال ارائه ایدهای فراگیر است که تمام فرهنگها و تمدنها را در خود جای دهد. جهانیسازی، برخلاف تصور رایج، صرفاً یک تهاجم تمدنی نیست، بلکه نگاهی فراتمدنی دارد که ادعا میکند میتواند همه تفاوتهای فرهنگی و تمدنی را تحت یک چتر بزرگتر قرار دهد.» وی افزود: «برای مثال، در غرب شرایطی فراهم شده که برخی مسلمانان تصور میکنند میتوانند در آن محیط، آزادانهتر به باورهای دینی خود پایبند باشند. این تصور، تلاش جهانیسازی برای ایجاد فضایی فراتر از محدودیتهای تمدنی را نشان میدهد.»
تنشهای تمدنی و ضرورت حفظ هویت ایرانی
مشاور امور بینالملل مدیر حوزههای علمیه در ادامه با اشاره به تنشها و رقابتهای جهانی میان تمدنها اظهار داشت: «پرسشهای بنیادینی مانند چگونگی تعامل با تمدنهای رقیب، امکان حفظ هویتهای تمدنی در این تعاملات، و ضمانتهای موجود برای جلوگیری از اضمحلال یا تضعیف هویتهای تمدنی، ذهن افراد را درگیر میکند.» وی تأکید کرد که این دغدغهها، که ریشه در نگاه هستیشناختی دینی و تجربههای تاریخی مانند استعمار دارند، اهمیت هویت و تمدن ایرانی را در برابر چپاولهای تمدنی و هژمونی جهانی برجسته میکنند.
دکتر میرزایی با اشاره به مفهوم هویت ایرانی و رابطه آن با اسلامیت و جهانیت گفت: «ایرانیت صرفاً جغرافیا نیست، بلکه بستری فرهنگی است که در آن انسانهایی با ادیان و مذاهب مختلف، از زرتشتی و یهودی تا مسلمان، همزیستی دارند. این همزیستی نمیتواند صرفاً بر اساس مفاهیم سکولار مانند شهروندی تعریف شود، زیرا چنین مفاهیمی با مرجعیت اسلامی که مبتنی بر ایمان، شریعت و عمل مومنانه است، سازگار نیست.» وی افزود: «برای حرکت به سمت تمدن، نیاز به یک مرجعیت اعلایی است که سیرورت اجتماعی را در چارچوب تعامل و همافزایی هدایت کند.»
چالشهای تعریف ایرانیت و نقش دین
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به پیچیدگیهای تعریف ایرانیت اظهار داشت: «ایرانیت بهعنوان یک حقیقت بیرونی، جغرافیایی است که تنوع ادیان، مذاهب و گرایشها را در خود جای داده است. این تنوع، امکان تعریف ایرانیت بهصورت یک مفهوم واحد و غیرقابل انعطاف را دشوار میکند، زیرا ایرانیت فاقد کتاب یا نبی مشخص است و پر از تناقضات فکری و تاریخی.» وی افزود: «در مقابل، اسلام با داشتن کتاب و نبی، مرجعیت روشنی دارد. با این حال، برخی ممکن است برای آبادی ایران، گرایش به فرهنگ غربی را به اسلامی شدن ترجیح دهند، اما این رویکرد با تعریف اسلامی مبتنی بر شریعت ناسازگار است.»
دکتر میرزایی تأکید کرد که هویت کنونی ایران تحت تأثیر یک هژمونی فکری و فرهنگی شکل گرفته است، اما این هویت ثابت و تغییرناپذیر نیست. وی گفت: «ویژگیهایی مانند تدین، مقاومت و امید به آینده ممکن است بهعنوان جریان کلی ایرانیت مطرح شوند، اما وجود استثناها این جریان را نقض نمیکند. ایرانیت در طول تاریخ، از تعامل با ارزشهای دینی و عقلانیت الهیاتی شکل گرفته و نمیتوان آن را صرفاً به جغرافیا یا مفاهیم سکولار محدود کرد.»
تمدنسازی بر پایه الهیات و انسانسازی
مؤسس مرکز ثقلین در نیجریه با اشاره به ضرورت تمدنسازی بر پایه الهیات اظهار داشت: «تمدنسازی در ایران نباید جغرافیامحور یا دولتمحور باشد، بلکه باید بر اساس ظرفیتهای فرهنگی و معنوی ایران تعریف شود. ایران به دلیل استعدادها و قابلیتهایش میتواند بستری برای تحقق تمدن نوین اسلامی باشد، اما جوهر این تمدن باید از دین و جهانبینی متافیزیکی منسجم تأمین شود.» وی افزود: «ایرانیت در عرض ادیان نیست، بلکه در دامان جریان انبیایی شکل گرفته است. شرق، به تعبیر ویل دورانت، گاهواره دین و تمدن بوده، اما این به معنای انحصار تمدن در ایران نیست.»
دکتر میرزایی در ادامه با تأکید بر نقش انسانسازی در تمدنسازی گفت: «تمدنسازی در ایران نیازمند انسانسازی بر پایه الهیات است. دین، بهعنوان یک عقلانیت الهی و جهانبینی منسجم، انسانهایی پرورش میدهد که قادر به ایجاد تمدنی معنوی و الهیاتی هستند. حوزههای علمیه باید بر این انسانسازی تمرکز کنند، زیرا انسان پرورشیافته در دامان انبیا میتواند با حساسیت به سیاست، اقتصاد و جنبههای مختلف زندگی، به پارادایم تمدنی انبیایی کمک کند.»
جهانیسازی تمدن و نقش ایران
مشاور امور بینالملل مدیر حوزههای علمیه با اشاره به ضرورت جهانیسازی تمدن اظهار داشت: «جهانیسازی تمدن یک ضرورت است و جوامع یا باید جهانی شوند یا مضمحل گردند. جغرافیای عربستان در زمان پیامبر (ص) به دلیل سادگی و فطرت دستنخورده مردمانش، به جهانیسازی پیام الهی کمک کرد، نه بهعنوان مانع.» وی افزود: «ایران با ظرفیتهای فرهنگی و تاریخی خود میتواند بستری فاخر برای تمدنسازی باشد، مشروط بر اینکه بر پایه الهیات و انسانسازی استوار گردد.»
دکتر میرزایی تأکید کرد که ملیت بهتنهایی نمیتواند مبنای تمدنسازی باشد، زیرا صرفاً یک انتصاب جغرافیایی است و بدون محتوای معنایی و جهانبینی منسجم، ارزش تمدنی ندارد. وی گفت: «هویت ایرانی با ویژگیهایی مانند روحیه مطالبهگری و کمالطلبی شناخته میشود که در فرهنگ این ملت ریشه دارد و در هر شرایطی، چه فقر و چه ثروت، مشهود است. این پویایی هویت ایرانی، اگرچه نشاندهنده زنده بودن آن است، بدون هدایت صحیح میتواند به اعتراضات غیرسازنده منجر شود.»
وحدت هویتی و چالشهای پیشرو
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به چالشهای وحدت هویتی اظهار داشت: «هویت ایرانی باید شاخصههایی مشترک و قابل تأمین داشته باشد تا به وحدت معنایی برسد. دو رویکرد به هویت وجود دارد: رویکرد مدرن و سکولار که هویت را تمایز از غیر میداند، و رویکرد الهیاتی و معارفی که وحدت و انسجام معنایی را دنبال میکند.» وی افزود: «رویکرد سکولار با نادیده گرفتن دین بهعنوان محور اصلی، به تضعیف وحدت هویتی منجر میشود. در ایران، اصطکاک میان عناصر هویت مانند ایرانیت، اسلامیت، شیعیت، سنیگری و قومیتهایی چون ترکیت، عربی و بلوچی وجود دارد.»
دکتر میرزایی راهحل این چالش را در ارتقای آگاهی و رویکرد به هویت دانست و گفت: «عناصر مختلف مانند شیعه و سنی باید بهعنوان اجزای مساعد یک حقیقت متعالی عمل کنند تا وحدت معرفتی شکل گیرد. بدون این وحدت، هویت در کشمکش عناصر خود مضمحل میشود.»
نقش دین در تمدنسازی
مؤسس حوزه اهلالبیت (علیهم السلام) در نیجریه در پایان با تأکید بر نقش دین در تمدنسازی اظهار داشت: «دین الهی برای تفرقه نیست، بلکه وحدتآفرین است. هیچ ایدهای به اندازه دین نمیتواند مصالح ملی و تمدنی را تأمین کند. بخشش و رحمت در منهج اسلام، مانند عفو عمومی در فتح مکه، عنصری سازنده برای هویت ملی و تمدنی است.» وی افزود: «هویت ایرانی باید عناصر متکثر خود مانند دین، طایفه و ملیت را در یک منظومه منسجم و وحدتآفرین قرار دهد تا به تمدنی الهیاتی و معنوی منجر شود.»
دکتر میرزایی در خاتمه تأکید کرد: «تمدن ایرانی-اسلامی امکانپذیر است، اما نیازمند شناخت الزامات فکری، اخلاقی و سیاسی است. تمدناندیشی مهمتر از تمدنسازی است و ظرف تفکر باید تمدنی باشد. روح تمدنی، که در رفتارهایی مانند رفتارهای امام خمینی (ره) دیده میشود، میتواند معجزه کند. احیای این روح برای تمدنسازی ایرانی-اسلامی ضروری است.»
source