به گزارش شهرآرانیوز، شعر، همیشه خودش را در لبه واقعیت و خیال پیدا میکند؛ جایی که واژهها به ناگاه رنگ زندگی میگیرند و به خاطرهها جان میبخشند. حیدر کاسبی، شاعر مشهدی، سالهاست با واژهها بازی کرده و جهانهای نو ساخته است. حالا، درست وقتی که بسیاری فکر میکنند شعر دیگر نمیتواند تازه باشد، او باز هم با مجموعهای جدید پا به دنیای شعر و ادبیات گذاشته که «اسبسالگی» نام دارد؛ کتابی که چهار سال در دل او پرورانده شده و قرار است هفته آینده به دست مخاطبان برسد. گفتوگوی پیش رو، دریچهایست به تجربههای یک شاعر که از تردیدهای آغازین تا عمیقترین لحظات خیال و زندگی را به شعر پیوند زده است؛ جایی که هر کلمه رنگی از زندگی واقعی دارد، اما در عین حال، با دست خیال آمیخته شده است. با او همراه میشویم تا بدانیم چگونه عشق، زمان و رازهای درون ذهن یک شاعر، مجموعهای ساخته که هر بار خواندنش، مخاطب را به دنیایی تازه دعوت میکند.
حیدر کاسبی با اشاره به استمرار بیش از دو دهه فعالیت خود در حوزه ادبیات میگوید: بیش از بیست سال است که بهطور پیوسته در فضای ادبی حضور دارم و این مسیر نوشتن همچنان ادامه دارد. کتاب اسبِ سالگی درواقع امتدادِ نوشتنِ نسبتاً حرفهای من است. درست پس از چاپ کتاب قبلیام، نگارش اسبسالگی را آغاز کردم. فضای این مجموعه بیشتر رنگوبوی عاشقانه دارد و در مقایسه با آثار پیشینم، شعرها اندکی بلندتر شدهاند.
او با تأکید بر پیوند شعر با تجربههای شخصی توضیح میدهد: شعر از زندگی سرچشمه میگیرد و در این چهار سالی که از سر گذراندهام، اتفاقات عجیبی برایم رخ داد که تأثیر مستقیمی بر این مجموعه گذاشت. خیال نیز به یاریام آمد و باعث شد برخی از شعرها حالوهوایی فراواقعی و سوررئال پیدا کنند، اما بخش عمده این کتاب متأثر از تجربههای زیسته شاعر و رویدادهای واقعی زندگی اوست.
شاعر کتاب «جهان بیتو روستای کوچکیست» درباره انتخاب عنوان کتاب نیز چنین بیان میکند: عنوان کتاب، اسبسالگی، واجد نوعی خاصیت تعلیق و ابهام است بهگونهایکه هر بار مخاطب به آن بازمیگردد، با لایهای تازه از معنا مواجه میشود. این نام، مفهومی انتزاعی دارد و ذهن خواننده را به تأمل و کشفهای درونی فرامیخواند.
کاسبی با اشاره به جایگاه شعر در زندگیاش تأکید میکند: هرچه زمان میگذرد، شعر برای من جدیتر و بنیادینتر میشود. اکنون در دوره میانسالی به سر میبرم و تمام وقت خود را صرف شعر میکنم. اغراق نیست اگر بگویم شعر، هرچند هنوز در جامعه ما به عنوان یک «شغل» تعریف نشده، اما برای من به چیزی بیش از یک علاقهمندی تبدیل شده است.
او درباره مسیر انتشار آثارش تأکید میکند: وقتی در بیستوچندسالگی نوشتن شعر را آغاز کردم، حدود دوازده سال طول کشید تا به این آمادگی درونی برسم که اولین کتابم را منتشر کنم. در واقع، باید با خودم کنار میآمدم. تردید زیادی داشتم و با احتیاط این مسیر را پذیرفتم. برای انتشار کتاب دوم، مدتها ناشری پیدا نمیکردم. نگارش آن نزدیک به پنج یا شش سال به طول انجامید، اما باز هم انتشارش با تأخیر همراه بود. من تمایل داشتم بابت آن اثر حقالتألیف دریافت کنم و هزینه چاپ را خودم نپردازم.
شاعر کتاب «آب تا زانوی مترسک» اضافه میکند: سرانجام شعرهایم در تهران خوانده شد، بازخورد گرفت و ناشری برایشان پیدا شد. کتاب سومم، اسبسالگی، حاصل چهار سال نوشتن است که اینبار در زمان طبیعی و معقولی به ثمر رسید. برای این کتاب از ابتدا ناشر داشتم و در زمان مناسبی به دست او رسید. اکنون نیز در آستانه انتشار است و هفته آینده چاپ خواهد شد.
source