Wp Header Logo 522.png

خبرگزاری تسنیم، سعید شیری: طی نیم قرن اخیر، دو رویکرد متفاوت نسبت به نقش مؤمنان در فراهم‌سازی زمینه ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه شکل گرفته است. هر دو دیدگاه، ریشه در تفاسیر و برداشت‌های گوناگون از متون دینی و روایات دارند، اما در مسیر عملیاتی و نتیجه‌گیری، تفاوت‌های چشمگیری از خود نشان می‌دهند. این اختلاف نظرها، بحثی عمیق را در میان اندیشمندان و پیروان مکتب اهل بیت علیهم‌السلام برانگیخته است.

برخی بر این باورند که وظیفه شیعیان، تلاش فعالانه برای ایجاد پایگاه‌های قدرتمند اسلامی در جهان است. این دیدگاه، ابتدا بر پیاده‌سازی احکام اسلام در مقیاس محدودتر و سپس گسترش آن به سراسر عالم تأکید دارد.

پیروان این مکتب، قدرت‌های استکباری را به عنوان موانع اصلی در این مسیر می‌شناسند و معتقدند با ایجاد وحدت میان مسلمانان و تقویت بنیه دفاعی، می‌توان گام‌های مؤثری در جهت اصلاح برداشت و سپس تقدیم حکومت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه برداشت.

در مقابل، گروهی دیگر معتقدند که تحقق چنین امری در آخرالزمان، با توجه به تصریحات روایات، بسیار دشوار و حتی نشدنی است. این دیدگاه، با استناد به احادیثی که از گسترش فساد، رواج بیماری‌های همه‌گیر و وقوع جنگ‌های خانمان‌سوز پیش از ظهور سخن می‌گویند، تلاش برای ایجاد یک حکومت اسلامی فراگیر را محکوم به شکست می‌دانند و مهم‌ترین دلیل‌شان را عدم تحقق آرمان‌هایی از جمله وحدت و پیاده‌سازی اسلام در محدوده‌ای حتی کوچک‌تر می‌دانند.

این گروه، نقش مؤمنان را بیشتر در عرصه جهاد دفاعی تعریف می‌کنند. به باور آن‌ها، تا زمانی که مرزهای جوامع اسلامی مورد تهدید قرار نگرفته، قدرت مانور چندانی برای پیاده‌سازی اصلاحات گسترده آن هم در گستر‌ه‌ی عالم وجود نخواهد داشت. بنابراین، هرگونه اقدام برای تغییرات بنیادین در سطح جهانی، بدون در نظر گرفتن این محدودیت‌ها، با ناکامی مواجه خواهد شد.

در واقع، این دیدگاه بر ضرورت واقع‌گرایی و درک صحیح از شرایط آخرالزمان تأکید دارد. در این نظریه، پذیرش این نکته که دوران ظهور، با چالش‌ها و موانع خاص خود همراه است، می‌تواند رویکرد مؤمنان را از تلاش‌های صرفاً ایده‌آلیستی به سمت اقدامات عملی و دفاعی سوق دهد. اینها با استناد به روایات مربوط به عدم اذن شکل‌گیریِ دولت مستعجَل (عجله‌ای؛ کنایه از دولت پیش از قائم) و با توجه به دعوت اهل بیت نسبت به عدم قیام تا قبل از ظهور قائم، شکل‌گیری هر حکومتی تا قبل از امام عصر را مساوی با ریخته شدن خون مردم و فشارهای اقتصادی می‌دانستند و معتقد بودند راهبرد اهل بیت وحی برای شیعیان شان، تقیه تا رسیدن به قیام امام معصوم بود.

از دیگر سو معتقدند با وجود روایات مربوط به حتمیات ظهور از جمله خروج سفیانی که در 6 ماهه‌ی پایانی ظهور امام عصر محقق می‌شود،‌ هر نوع اصلاحی در عرصه‌ی جهانی را مطابق با نص روایات نمی‌دانند و می‌گویند باید واقعیات موجود را دید و با عقل به استقبال حوادث رفت.

به اعتقاد آنان، این رویکرد به معنای انفعال یا دست کشیدن از آرمان‌های اسلامی نیست، بلکه به معنای تنظیم استراتژی بر اساس واقعیت‌های موجود و اولویت‌بندی اقدامات و در نظر گرفتن معادلات قدرت است.

از سوی دیگر، نگاه اول، رویکردی آرمان‌گرایانه و مبتنی بر تلاش مستمر برای تحقق ارزش‌های اسلامی در سطح جهانی است. این دیدگاه، با روحیه جهادی و امید به آینده، سعی در ایجاد تغییرات مثبت دارد، حتی اگر با موانع بزرگی روبرو باشد.

می‌توان گفت که هر دو دیدگاه، بخشی از حقیقت را در خود دارند. ممکن است در شرایطی، تلاش برای ایجاد اصلاحات و پیاده‌سازی احکام در مقیاس کوچک‌تر، ضروری باشد و در شرایطی دیگر، تمرکز بر دفاع و حفظ موجودیت و عدم تحریک دشمن در شرایط نابرابری تسلیحاتی در اولویت باشد؛‌ همچنان که اهل بیت وحی معادلات قدرت را در نظر داشتند و راهبرد تقیه را پیش می‌گرفتند.

نکته کلیدی، درک عمیق از زمان‌شناسی و موقعیت‌شناسی است. مؤمنان باید با بصیرت، شرایط را بسنجند و بر اساس آن، بهترین رویکرد را اتخاذ کنند. این امر، نیازمند مطالعه مستمر روایات، مشورت با عالمان و درک صحیح از تحولات جهان است. هدف مشترک هر دو دیدگاه، رضایت الهی و زمینه‌سازی برای ظهور منجی عالم بشریت است. اختلاف در روش‌ها، نباید منجر به تفرقه یا ناامیدی شود، بلکه باید زمینه‌ساز بحث‌های سازنده و تلاش‌های هماهنگ در مسیر تحقق این آرمان بزرگ باشد.

فارغ از اینکه هر دو گروه یکدیگر را به عدم درک صحیح از روایات متهم کنند، باید با تکیه بر اصول مشترک و پرهیز از تقابل‌های بی‌حاصل، به یک درک جامع‌تر و رویکردی وحدت‌یافته در قبال وظایف منتظران دست یافت. چیزی که اکنون در اولویت قرار دارد، تکیه بر دشمن مشترک ما یعنی آمریکا و صهیونیست‌های کودک کش و جانی هستند. هرگونه بحثی که در رسانه‌ها منجر به انفعال در جبهه ی داخلی و جبهه‌ی مقاومت شود نه تنها پسندیده نیست بلکه معارض با سیره‌ی اهل بیت وحی است. اگر امام باقر و امام صادق علیهما السلام به عمویشان زید اذن قیام ندادند و از آینده‌ی قیام او انذار دادند، اما در برابر دشمن ایشان را تضعیف نکردند بلکه ستودند؛ هرچند همگان می‌دانسنتد ائمه راضی به قیام وی نبودند.

بنابراین حدیث و سیره را باید با هم بررسی کرد و سیره را مهم‌تر از حدیث دانست. وجود احادیث منع قیام غیر قابل انکار است چون تا حد مستفیض (راویان زیاد و کثرت نقل) رسیده،‌ اما این مسئله نباید منجر به تضعیف جبهه‌ی خودی شود، همچنان که شاهدیم عده‌ای در فضای مجازی بدون در نظر گرفتن شرایط حاد منطقه‌ای و جهانی، شروع به تحلیل این دست روایات می‌کنند و مخاطبان چند ده میلیونی را به خود اختصاص داده‌اند.

انتهای‌پیام/

source

kheiroshar.ir

توسط kheiroshar.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *