همشهری _پریسا نوری: حالا با گذشت ۲۹ سال از آن روزها با کاظم احمدزاده، مجری بااخلاق و بیحاشیهای که سالها با اجراهای ماندگارش در قاب تلویزیون خوش درخشیده، به بازار تجریش و محوطه امامزاده صالح(ع) سر زدهایم. احمدزاده اجرایش در این بازار را یکی از بهترین خاطرات حرفهایاش میداند و معتقد است بازار تجریش از معدود بازارهایی است که در آن همهجور میوه و سبزیهای مختلف و کمیاب پیدا میشود. شرح گشتوگذار ما با این مجری پرسابقه و محبوب تلویزیون از بازار تجریش را در ادامه بخوانید.
وقتی مردم چپچپ نگاهم میکردند
ساعت حدود ۱۱ است و بازار تجریش طبق انتظار شلوغ و پررفتوآمد. از گذر پشتی وارد سرای بازارچه میشویم. احمدزاده طبقه بالای سرا را نشان میدهد و میگوید: «حدود ۳۰ سال پیش با دوربینی که آن بالا برای ضبط تیزر شبکه ۵ کار گذاشته بودند یکی از بهترین خاطرات من از بازار تجریش رقم خورد.» میخندد و ادامه میدهد: «یادش به خیر راه میرفتم و پلاتو میگفتم که «بهزودی از قاب تلویزیون شاهد افتتاح شبکهای خواهید بود به نام شبکه تهران و …» مردم هم چون مرا نمیشناختند و دوربین را نمیدیدند، چپ چپ به من نگاه و فکر میکردند دارم با خودم حرف میزنم …کارگردان این برنامه یکی از بهترین کارگردانان کشورمان سرکار خانم شیرین جاهد بود. دوست دارم اینجا یادی از ایشان کنم و امیدوارم هر جا هستند خدا حفظشان کند.»
قدمگاه صالحیه کار مبتکرانهای است
بعد از ساعتی گشتوگذار در بازارچه به قدمگاه صالحیه در جلوی ورودی آستان مقدس امامزاده صالح(ع) میرویم؛ جایی که پس از ساماندهی و بهسازی اطراف امامزاده به یک فضای مکث و پاتوق زائران و مشتریان بازار تبدیل شده است. احمدزاده روی یکی از نیمکتهای قدمگاه مینشیند و به حوض فیروزهای بزرگ وسط قدمگاه اشاره میکند و میگوید: «این قدمگاه اقدام خوب و مبتکرانهای است؛ چون مردم بعد از زیارت یا خرید مینشینند روی نیمکت و خستگی در میکنند؛ حتی میتوانند اینجا قرار بگذارند و همدیگر را پیدا کنند.» و بعد صحبتهایش را اینطور ادامه میدهد: «تا همین چندماه قبل محوطه اطراف میدان تجریش و آستان امامزاده بینظم و مناسب جمعیتی که اینجا میآیند، نبود. حالا اوضاع بهتر است؛ هر چند که باز هم از این محوطهسازیها لازم است.»
مخالف مصرف پلاستیک هستم
کسبه بازار و مشتریان با دیدن مجری محبوب تلویزیون لبخند بر لبشان مینشیند. خیلیها جلو میآیند و احوالپرسی میکنند. در همهمه بازار صدای رهگذران شنیده میشود: «همون مجری باادبه تلویزیون! حاج آقا ما را دعا کن. ما شما و برنامههایتان را خیلی دوست داریم. الان کجا زندگی میکنید؟ چرا در تلویزیون نیستید؟ رفتید کربلا؟ و…» احمدزاده به ابراز لطف مردم با حوصله پاسخ میدهد و با آنها صحبت میکند. آقای مجری با دقت اجناس غرفهها را نگاه میکند و از یکی از آنها دستمال پارچهای میخرد. وقتی فروشنده میخواهد دستمال را در پلاستیک بگذارد، مخالفت میکند و خریدش را در جیبش میگذارد و میگوید: «مخالف مصرف پلاستیک هستم؛ دنیای ما دارد زیر پلاستیک دفن میشود. همه کسبه چیذر مرا میشناسند که وقتی برای خرید میروم یک پلاستیک همراهم میآورم تا مجبور نشوم نایلون جدید بگیرم.»
پارکینگ طبقاتی بسازید
احمدزاده چند دقیقهای برای زیارت به داخل صحن امامزاده میرود؛ درحالیکه به ابراز لطف و محبت مردم که زیارت قبول میگویند، پاسخ میدهد. بعد از زیارت میگوید: «خیلی وقت بود که به زیارت امامزاده نیامده بودم. یکی از دلایلی که زیاد به تجریش نمیآیم کمبود جای پارک است. هر وقت با خانم و بچهها میآییم من توی ماشین میمانم و آنها به خرید یا زیارت میروند؛ چون جای پارک نیست.» او ادامه میدهد: «مسئولان شهری باید پارکینگهای طبقاتی بزرگ اطراف تجریش را بیشتر کنند؛ حتی اگر این اطراف فضا نیست پارکینگ را با فاصله و با یک پیادهروی سنگفرششده به تجریش متصل کنند تا مردم بعد از پارک کردن ماشینهایشان قدمزنان به اینجا بیایند.»
پیادهرو شارع عام است و تصرف آن شرعا و اخلاقا غلط
در ادامه گشتوگذارمان با احمدزاده به محل سکونت او در محله چیذر میرویم. در اغلب کوچه پسکوچههای این محله اغذیهفروشیهایی فعالیت میکنند که میز و صندلیهایشان را در پیادهراه چیدهاند. احمدزاده به میز و صندلیهایی که حتی در کوچههای تنگ و باریک بخشی از پیادهراه را اشغال کرده، اشاره میکند و میگوید: «اینجا محل گذر عموم مردم است، شاید یکی گرسنهاش باشد و پول همراهش نباشد، شاید یک زن باردار از اینجا عبور کند و دلش غذا بخواهد و خلاصه این کار همهجوره اشتباه است.» با ناراحتی ادامه میدهد: «پیادهرو شارع عام است و تصرف آن شرعا و اخلاقا کار غلطی است. از شهرداری انتظار داریم جلوی این کار را بگیرد.»
source