میرشمسالدین فلاح هاشمی مدیرعامل نشر صاد در گفتگو با خبرنگار مهر درباره انتشار فصلنامه روایت ایرانی توسط این نشر و وضعیت روایت ایرانی گفت: روایت ایرانی وقتی شروع شد، چیزی جز یک نام نبود. گرچه پیش از این کتابی نوشته شده بود که در آن، بعضی از نویسندگان در مورد داستان ایرانی صحبت هایی کرده بودند ولی همگی بر این باور بودند که جامعه ادبی ما، امروز نیاز دار د که روایت خودش را داشته باشد همچنان که در قرون گذشته ایران اسلامی روایت ایرانی خودش را داشت و این روایت با روایتهایی که در بلاد دیگر و در کشورهای دیگر است. چه غرب و یا حتی بعضی از کشورهای شرق، فرق داشت.
وی افزود: چیستی روایت ایرانی، موضوعی است که شاید سالها باید محققان و پژوهشگران و حتی فلاسفه، دربارهاش حرف بزنند. در مجموع آنچه که روایت ایرانی را از روایت داستانی غرب منفک میکند، فرم نیست بلکه محتواست. ما خیلی با فرم روایی غرب مشکلی نداریم. ما سعی کردیم در روایت از ایران، نگاه ایرانی را از آسمان نگیریم و قائل باشیم که انسان ایرانی همیشه نگاهش به خداوند و آسمان بوده و هست. او در همه امور خداوند را پررنگ میبیند در حالی که پس از مدرنیته و انقلاب صنعتی و این هیاهوی ادبی و هنری که اخیراً در غرب اتفاق افتاد، فضای هنری و ادبی غرب به سمت خدا گریزی و بعضاً خدا ستیزی رفت و باعث شد نگاه غرب منعطف و متمرکز بر خود انسان ناتوان واداده باشد.
مدیر نشر صاد ادامه داد: روایت غرب حاکی از این است که هرچه هست در همین جاست (دنیا) و جای دیگر خبری نیست. در حالی که ما نمیگوییم غرب در مورد (فرم) رمان مقابل ما ایستاده، اما سعی میکنیم اول روایت ایرانی را شرح بدهیم؛ ویژگی و خاصیت و عملکرد و رویکرد روایت ایرانی را و بعد به سایر موارد هم خواهیم رسید. در چند سال اخیر بازخورد فعالیتهای دفتر روایت ایرانی که ذیل نشر صاد تعریف شده و بنده سردبیری این فصلنامه را دارم که در ۹ شماره فصلنامه روایت ایرانی منتشر شد. این مجله یعنی صد و پنجاه تا دویست صفحه شامل؛ یادداشتها، مقالات، مصاحبهها و معرفی کتاب و نکاتی مربوط به روایت ایرانی است. در هر شماره از این مجله سعی شده است یک موضوع یا یک شخص مهم تحت عنوان پرونده ویژه مورد بررسی و پرداخت ادبی قرار بگیرد. هر چه در این مسیر جلو آمدیم مجله حرفهایتر شد این در حالی است که مخاطب مجله نیز فرهیختگان هستند.
هاشمی گفت: در سه یا چهار شماره آخر، پروندههای خیلی مفصلی در روایت ایرانی چاپ شد که به اعتقاد من در مجلات دیگر، مشابه آن را کمتر خواهید دید. برای مثال تمرکز ما در روایت ایرانی، بر جایزه خاتم و جلال، ادبیات دفاعمقدس، یا ادبیات داستانی نوجوان بوده است. اینها مخاطب را به گونه ای هدایت می کند که نشان می دهد ما هدف از روایت ایرانی چیست و جایگاه آن در ادبیات دنیا کجاست. از طرفی بخشی از مخاطب اصلی ما در نشر صاد، قشر فرهیخته است که روایت ایرانی را دنبال می کند؛ برای این بخش از مخاطب کتابهای پژوهشی را تعریف کرده ایم؛ مثل کتاب «اساطیر در متون تفسیری فارسی»، «کتاب ر ئالیسم عرفانی» کتاب «نمایش معنا» و همچنین کتاب «تبار داستان» و اثر «اسطوره و روایت».
وی افزود: بعضی از مخاطبان صاد هستند که در رابطه با روایت ایرانی نمی شود جز با مصداق با آنها حرف زد و توجیه و تفسیر کرد. پیشتر هم کارهایی در این زمینه انجام شده بود، که ذیل انتشارات صاد قرار میگرفت مثل کتاب «ایرانشاه» یا کتاب «چهل و یکم» آثاری که هم، نگاهی به فرهنگ و سنت بومی ایران دارند و هم ایران در این آثار پررنگ است و به گونهای وامدار ادبیات داستانی یا ادبیات کهن ایران هستند، یعنی ادبیات کلاسیک ایران محل آبشخور این آثار جدید بوده است. در واقع در این گونه آثار که به ویژه در حوزه نوجوان تعریف کردیم، سعی شده عناصر ایرانی پر رنگ باشد.
مدیر نشر صاد درباره تاسیس مدرسه داستان گفت: مدرسه داستان با هدف تربیت نویسنده ایرانی تاسیس شد. دوستان نویسنده در مدرسه داستان، طرحهایی که از پیش برایش موضوعات مشخص کرده بودیم تبدیل به داستان میکنند. کسانی میتوانند در دوره های مدرسه داستان شرکت کنند که قبلاً عضو خودنویس بوده یا حداقل یک کتاب از آنها منتشر شده باشد.
هاشمی درباره فعالیتهای خودنویس در زمینه روایت ایرانی گفت: ببینید خودنویس زودتر از روایت ایرانی شکل گرفت و با دو شعار ثابت، شروع به فعالیت کرد؛ کشف استعداد و پرورش استعداد. در ابتدا موضوعات آزاد بود. اما در این یکی دو سال اخیر تلاش کردیم موضوعات را به هم نزدیکتر کنیم. در مرحله اول ما موضوعات را محدودتر کردیم و موضوع آزاد را برداشتیم. مرحله بعدی تعریف موضوعات و محورهایی بود که به گونهای به روایت ایرانی گره میخورد و مورد نیاز جامعه بود. کار دیگری که انجام شد این بود که بچههای خود نویس را جمع کردیم و استادان دانشگاهها و استادانی که به لحاظ اندیشهای فعال هستند را دعوت کردیم به بچههای خودنویس نکاتی را در رابطه با نویسندگی و اینکه باید در نوشتن به دنبال معنا بود، را گوشزد کنند و به شکلی وجه افتراق ما با ادبیات غرب را نیز بنمایانند، که بسیار هم مورد پذیرش قرار گرفت.
وی در پایان گفت: روایت ایرانی راه بسیار طولانی را در پیش رو دارد و نیازمند مشارکت دانشگاه ها و موسساتی است که داستان ایرانی و ادبیات ایران، دغدغه آنهاست. با بعضی از این مراکز صحبت شده برای مثال بخش فرهنگی دانشگاه تهران در جریان فعالیت های ما هست هر چند که طبعاً با عوض شدن دولت فرایند ارتباط کمی کند شده است.
source