به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «در باب تاریخ دین و فلسفه در آلمان» نوشته هاینریش هاینه مروری بر تاریخ روشنفکری آلمان دارد که به تازگی با ترجمه سامان مرادخانی توسط نشر لگا منتشر و روانه بازار نشر شده است.
هاینریش هاینه شاعر، نویسنده تبعیدی سیاسیِ نزد هگل تحصیل کرد و شخصاً با شخصیتهای برجسته نسل نویسندگان و فیلسوفان آلمانی آشنا بود. او در این کتاب، روایت تاریخیِ پیشگامانه خود، تاریخِ دین، فلسفه و ادبیات در آلمان را تا زمانه خود به بحث میگذارد، ارائهایی که از پس دیدگاه عمیقاً متفکر، بهلحاظ سیاسی آگاه، از نظر فلسفی زیرک و مثل همیشه کنایهآمیز او روایت میشود. این کتاب همچنین شامل مقدمهای از تِری پینکارد است که هاینه را هم در رابطه با هگل و نیچه، و هم به نوبه خود در هیئت یک متفکر مورد بررسی قرار میدهد. هاینریش هاینه، در مقام بنیانگذار اصلیِ فلسفه پراکسیس، پرخوانندهترین نویسنده قرن نوزدهم آلمان، و چه بسا کل اروپا بود.
هاینریش هاینه در زمان مرگ خویش به سال ۱۸۵۶، پرخوانندهترین شاعر اروپا بود. او مقالهنویس و منتقد پرکاری نیز بود و سرودههایش بیش از اشعار هر شاعر دیگری برای موسیقی تنظیم شده بودند. ازآنجایی که آرمانِ مظلومان و ستمدیدگان را ارج مینهاد، او را چه در زمانه خود و چه در زمانه ما یک «شاعر سیاسی» دانستهاند، و ازآنجاکه بهطریقی با کارل مارکس دوست بوده، برای سالیان دراز او را «سوسیالیست» خواندهاند، گرچه خودِ او به همان اندازهای نسبت به کمونیسمِ مارکسْ بیمناک و محتاط بود که نسبت به جامعه سوداگرانه و صنعتیِ نوظهورِ پیرامون خویش بیاعتماد و بدگمان.
گذشته از این، هاینه نه فقط یک شاعر آلمانی، که یک شاعر یهودیِ آلمانی بود (که برای مدتی ترجیح داده بود در ظاهر امر هم که شده به مسیحیت روی آورد)، و یهودستیزانِ آلمان هرآنچه در توان داشتند به کار بستند تا خاطرجمع شوند احدی «یهودی» بودنِ او را از خاطر نمیبرد. برعکس، چنین به نظر میرسید که هاینه خود را بهدیده یک اروپاییِ آلمانی مینگرد؛ در سال ۱۸۲۲ و زمانی که هنوز در برلین حضور داشت، خود وی چنین مینویسد: «من آلمان و آلمانیها را دوست میدارم؛ منتها سایر ساکنین این خاک را که شمارشان چهل برابر افزون است نیز به همین میزان دوست میدارم، و بیشک این عشق است که ارزش راستین انسان را به وی میبخشد. از اینرو، خدای را سپاس، ارزش من چهل برابر بیش از آنهاییست که نمیتوانند خود را از گندآب و لجن زارِ خودخواهی و تکبرِ ملی برهانند و آنانی که جز آلمان و آلمانی بر هیچکس مهر نمیورزند.»
هاینریش هاینه در پیشگفتار این کتاب مینویسد؛
«این کتاب پارهنوشتار است و بایستی به همین شکل هم باقی بماند. صادقانه بگویم، خیلی خوش داشتم که از نشر آن بهکل صرفنظر کرده بودم. به این خاطر که از زمان انتشار آن، دیدگاههای من در ارتباط با موضوعات متعددی، بهخصوص موضوعاتِ الهی و مقدس، بهطور قابلتوجهی دستخوش تغییر شدهاند، و برخی از آنچه آن زمان به یقین میپنداشتم، هماینک با باورهای بهترِ من متضاد گشتهاند. لاکن بهمحض آنکه تیر از کمان رها شود، دیگر از آنِ کماندار نیست، و بهمحض آنکه کلامْ کمانِ لب را ترک بگوید، دیگر از آنِ سخنور نیست، خصوصاً آن هنگامی که توسط مطبوعات بازنشر شده باشد. به علاوه، اگر من این کتاب را منتشر نمیکردم و آن را از مجموعۀ آثارم حذف میکردم، اعتراضاتِ کوبندهای بر اساس ملاحظات دیگر میتوانست علیه من اقامه شود. در واقع، بنده نیز میتوانستم همچون بسیاری دیگر نویسندگان در مواجهه با چنین مواردی، جانب مصلحت را پیش گرفته و از آتش بیانم بکاهم، [یا که] افکارم را در لفافه حُسنتعبیر بپوشانم؛ اما من از بُنژرفای وجودم، از پوشیدهگویی، از آن آرایههای ریاکارانه گفتار، و از آن لاپوشانیهای بزدلانه بیزارم. بااینحال، مرد صادق تحت هر شرایطی حق لاینفک خویش را در پذیرش خطایش صراحتاً محفوظ میدارد، و من این حق را بیهیچ تردیدی در اینجا ادا میکنم.»
این کتاب با ۲۷۳ صفحه و قیمت ۳۱۰ هزارتومان عرضه شده است.
source