ریحانه اسکندری: دعوای پر سر و صدای بلیک لایولی و جاستین بالدونی که ابتدا بهعنوان یک اختلاف حرفهای میان دو چهره محبوب هالیوود مطرح شد، خیلی زود به صحنهای برای بازخوانی جنبش Me Too و انحرافات احتمالی آن بدل شد.
از اولین پستهای پر احساس در شبکههای اجتماعی گرفته تا بیانیههای رسمی و شکایتهای حقوقی، این پرونده نهفقط زندگی شخصی و حرفهای دو ستاره را زیر و رو کرده، بلکه سوالاتی اساسی دربارهی حدود قدرت رسانه، مسئولیت اخلاقی و امکان سوءاستفاده از جنبشهای اجتماعی را پیش کشیده است.
در این گزارش، به بهانهی این دعوای پرتنش، نگاهی میاندازیم به تاریخچهی جنبش میتو، نحوهی ورود این پرونده به فضای عمومی و اینکه چطور هالیوود امروز، میدان مین روابط پیچیده و گاه مخرب قدرت و جنسیت شده است.
آغاز ماجرا: شکایتی که سکوت را شکست
ماجرای جاستین بالدونی و بلیک لایولی از دسامبر ۲۰۲۴ آغاز شد؛ زمانی که بلیک لایولی، بازیگر نامآشنای هالیوود، با طرح شکایتی علیه جاستین بالدونی، بازیگر و تهیهکنندهی مطرح، دنیا را شوکه کرد.
لایولی بازیگر فیلم جاستین بالدونی به نام «ما تمامش می کنیم» بود، خود بالدونی نیز به عنوان کارگردان و بازیگر در این فیلم حضور داشت و نقش بازیگر مقابل لایولی را بازی می کرد. اکران این فیلم، که بر اساس رمانی به همین اسم ساخته شده، با استقبال قابلتوجهی روبهرو شد و فروش بسیار خوبی را رقم زد. از سوی دیگر چون داستان فیلم در مورد خشونتهای خانگی است، جامعه نسبت به آن حساسیت زیادی نشان داد.
مدتی پس از اکران فیلم بود که حواشی آغاز شد. در ابتدا مردم به بی توجهی بلیک لایولی به موضوع حساس فیلم و تبلیغ برندهای مربوط به خود در طول اکران نقد وارد کردند و حمایت بالدونی از زنان آسیب دیده را مورد ستایش قرار دادند.
در همین گیر و دار بود که بلیک لایولی از طریق نیویورک تایمز یادداشتی را در اختیار عموم مردم قرار داد که در آن به تعرض و آزار جنسی خودش در طول فیلم برداری فیلم توسط جاستین بالدونی اشاره کرده بود.
با شروع حمله ها از دو طرف بالدونی هم در مقابل اخبار را دروغ اعلام کرد و در این جا بود که لایولی اتهامات تازه ای را به جاستین بالدونی زد. اتهام او نهفقط آزار جنسی، بلکه «سوءاستفاده آگاهانه از قدرت و کمپین تخریبی برنامهریزیشده» بود. این ادعاها، بهسرعت تیتر اول رسانهها شدند.

لایولی ادعا کرد که بالدونی در جریان یک همکاری سینمایی، رفتاری فراتر از مرزهای حرفهای داشته و بهطور سیستماتیک با انتشار اخبار کذب در پی تخریب شخصیت او بوده است. این شکایت بهشدت در فضای رسانهای و میان طرفداران دو بازیگر دوقطبی ایجاد کرد.
دفاعیات و روایت متقابل
بلافاصله پس از علنیشدن شکایت، جاستین بالدونی با انتشار بیانیهای عمومی، تمامی اتهامات را رد کرد. او ادعا کرد که روابط حرفهایاش با لایولی همیشه در چهارچوب قانونی و محترمانه بوده و انگیزهی لایولی از این شکایت، «نارضایتیهای شخصی و رقابتهای شغلی» بوده است.
بالدونی همچنین مدعی شد که لایولی در تلاش است از فضای احساسی جنبش میتو برای سوءاستفاده و اعمال فشار استفاده کند؛ مسئلهای که بسیاری از منتقدان جنبش در سالهای اخیر به آن اشاره داشتهاند.
انتشار این اخبار ضد و نقیض در شرایطی بود که در فضای مجازی برخی خبرنگاران و فعالان این حوزه اعتقاد داشتند لایولی با ایجاد این زمینه می خواهد شرایطی را رقم بزند که ساختن فیلم دوم «ما تماش میکنیم» به دست خودش و همسرش رایان رینولدز بیافتد.
شرایط در فضای مجازی به حدی بر علیه این زوح مشهور بود که برای اولین بار بلیک لایولی بخش کامنت های صفحات مجازی خود را مسدود کرد.
واکنشها، افشاگریها و روایات متناقض
با بالا گرفتن بحثها، برخی دیگر از اعضای پروژهای که منبع این اختلاف بوده، بهصورت ناشناس به رسانهها گفتند که تنشهای شدیدی میان این دو در جریان تولید وجود داشته. اما هیچکدام بهطور رسمی حاضر به شهادت نشدند.
از سوی دیگر، بعضی منابع نزدیک به لایولی اظهار داشتند که رفتار بالدونی تنها محدود به او نبوده و دیگران نیز شاهد رفتارهای غیراخلاقی او بودهاند. اما نبود شواهد مستند، این ادعاها را در وضعیت مبهمی قرار داده است.
در همین حال گروه وکالت جاستین بالدونی به صورت صریح در رسانه ها اعلام کردند که بدون شک این پرونده آسیبی به او نخواهد زد و همه چیز در این مورد دروغ است.
قابل توجه است که اطرافیان لایولی، مانند تیلور سوئیفت که از قدرت زیادی برای کنترل فضای مجازی برخوردار است و دوستی قدیمی با لایولی دارد هیچ حمایتی از این بازیگر نشان نداد. این ها در شرایطی بود که او پخش شدن آلبوم جدید سلنا گومز را در یک استوری اینستاگرامی تبریک گفت. همین موضوع باعث شد شایعات اخاذی لایولی و همسرش از بالدونی پررنگ تر از قبل تیتر فضاهای مجازی باشد.
پرونده اکنون به دادگاه کشیده شده و هر دو طرف در حال گردآوری شواهد و دفاعیات حقوقی هستند. هیچ حکم نهایی صادر نشده و پیشبینی نتیجه دشوار است. اما یک نکته روشن است: این ماجرا صرفاً یک دعوای شخصی نیست، بلکه بازتابی از چالشهایی است که فرهنگ امروز با آن روبهروست.

در تازهترین واکنش، منابع نزدیک به بالدونی اعلام کردهاند او قصد دارد در آیندهای نزدیک همهچیز را بهطور عمومی و شفاف توضیح دهد. در مقابل، تیم حقوقی لایولی تاکید کرده که واقعیت به اندازهی کافی روشن است و نیازی به نمایشهای رسانهای ندارد.
پروندهی بلیک لایولی و جاستین بالدونی بیش از هر چیز نشاندهندهی شکنندگی مرزها در عصر رسانه، جنبشهای اجتماعی و روابط حرفهای است و باعث شده است در فضای مجازی فعالان در این مورد بحث کنند که شاید وقت آن رسیده که نهتنها به حمایت از قربانیان آزار ادامه دهیم، بلکه برای تشخیص دقیقتر حقیقت، ابزارهای اخلاقی، قانونی و رسانهای خود را نیز بازبینی کنیم.
بازخوانی جنبش Me Too: از قدرت تا بحران
جنبش Me Too با اهداف مشخصی برای حمایت از زنان آسیب دیده همواره با یک سوال مهم رو به رو بوده است؛ اگر حقیقت در هالهای از احساسات، رسانه و قضاوتهای عمومی گم شود، چه بلایی سر عدالت میآید؟
پرونده لایولی و بالدونی شاید یکی از مهمترین نمونههایی باشد که این سوال را از نو زنده کرده است. وقتی نمیتوان بهراحتی مرز میان قربانی و متهم، حقیقت و دروغ، خشونت و سوءتفاهم را تعیین کرد، جامعه چگونه باید قضاوت کند؟
جنبش MeToo و انحرافات آن
آغاز رسمی جنبش MeToo در سال ۲۰۰۶ توسط تارانا بورک آغاز شد و در ابتدا بهمنظور حمایت از زنان سیاهپوستی بود که در معرض آزار جنسی قرار گرفته بودند. اما در اکتبر ۲۰۱۷، با انتشار گزارشهایی مبنی بر آزار جنسی هاروی واینستین، تهیهکننده برجسته هالیوود، این جنبش به یک جنبش جهانی تبدیل شد. به دنبال این رویداد، بسیاری از زنان دیگر، از جمله بازیگران مشهور همچون آلیسا میلانو، صدای خود را بلند کردند و MeToo را بهعنوان ابزاری برای افشاگری علیه متجاوزان جنسی در دنیای هالیوود و سایر صنایع معرفی کردند. در ابتدا، جنبش Me Too با هدف حمایت از زنان قربانی آزار جنسی، بهویژه از طریق شبکههای اجتماعی، انتشار پیدا کرد. در ابتدا، این جنبش با حمایت گستردهای از سوی بسیاری از فعالان اجتماعی و هنرمندان مواجه شد.
رز مکگوان، اوما تورمن و اشلی جاد، از جمله شخصیتهایی بودند که تجربیات خود را از آزار جنسی به اشتراک گذاشتند. این افشاگریها به سرعت موجب تغییرات شگرفی در هالیوود شد، که یکی از پیامدهای آن اخراج افرادی چون کوین اسپیسی و مت لائر از پروژههای سینمایی و شغلیشان بود.
با گذشت زمان، جنبش MeToo با چالشهایی مواجه شد که منجر به بحث و جدلهای زیادی در مورد صحت و سقم اتهامات شد. در برخی موارد، اتهامات بدون شواهد کافی مطرح شده و این موجب نگرانیهایی در مورد سوءاستفاده از جنبش برای مقاصد شخصی یا اخاذی گردید. یکی از این نمونهها، پرونده معروف جانی دپ و امبر هرد است. این پرونده، بهویژه بهخاطر پیچیدگیها و اتهامات متقابل، نشان داد که جنبش MeToo در برخی موارد از مسیر اصلی خود منحرف شده است.

حدود و محدودیتهای جنبش
در شرایطی که این جبنش توانست به تمام کشور ها ورود کند و در سراسر جهانی موجی از افشاگری ها انجام شد، یکی از بزرگترین انتقادات به جنبش MeToo، نادیده گرفتن قربانیان مرد و کودکان است. جنبش در ابتدا تمرکز خود را بر حمایت از زنان معطوف کرد، اما در سالهای اخیر مشخص شده که این جنبش نتوانسته بهطور مؤثر به آزارهای جنسی علیه مردان و کودکان بپردازد. این مسئله، چالشهای جدیدی را برای جنبش به همراه داشته است.
در حال حاضر میتوان دید که چهطور زیر برخی اخبار مربوط به سواستفاده در سینما نمیشود از هشتگ Me Too استفاده کرد. زمانی که نام سواستفاده برخی تهیه کنندگان،ارتباط زیر سن قانونی و اخاذیهای بی سر و ته به میان میآید این جنبش محدودیت های خود را برزو میدهد.
مسئله اصلی این جاست که همه دروغ هایی که به این جنبش وارد شده است، آیا صرفا برنامه ریزی ای برای بی اعتبار کردن آن است؟
جنبش MeToo بهعنوان یک ابزار قدرتمند در برابر آزارهای جنسی و برای حمایت از قربانیان عمل کرده است. اما این جنبش، بهویژه با پروندههایی مانند بلیک لایولی و جاستین بالدونی، نشان داده است که بهمنظور حفظ اصالت خود، نیاز به نظارت و بازنگری مستمر دارد. برای جلوگیری از انحرافات بیشتر و اطمینان از حمایت واقعی از قربانیان، ضروری است که این جنبش با دقت بیشتری پیگیری شود و از سوءاستفادههای احتمالی جلوگیری گردد.
در پایان میتوان پرسید: وقتی حقیقت و دروغ، عدالت و مظلومنمایی، در ظاهری مشابه جلوه میکنند، مسئولیت ما در بازشناسیشان چیست؟
منابع: Global news – New yorker
۵۷۵۷
source