در آستانه سالگرد شهادت شهید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور فقید و همراهان ایشان به عنوان شهدای خدمت قرار داریم؛ حادثه تلخ سانحه سقوط بالگرد در سیام اردیبهشتماه سال گذشته، اندوه زیادی را در دل مردم به دلیل از دست دادن شخصیتی محبوب و دوستداشتنی و دغدغهمند به وجود آورد و امسال نیز بسیاری از برنامهها با شعار «شهدای خدمت؛ خادمان حرم ایران»، در جهت بزرگداشت یاد و خاطره شهید رئیسی در حال برگزاری است.
گروه حوزه و روحانیت خبرگزاری تسنیم بهمناسبت فرارسیدن اولین سالگرد عروج شهید رئیسی رئیسجمهور فقید، مصاحبههایی را در قالب یک پرونده ویژه انجام داده که در این ایام در حال انتشار است.
گفتنی است در این گفتوگو به سراغ حجت الاسلام والمسلمین علی احتشام، عضو مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم رفتهایم تا با مرور ویژگیهای این شهید و ضرورت الگوپذیری مسئولان از این خصوصیات در تحقق رسالتی که در قبال مردم دارند، بپردازیم.
متن این گفتوگو بهشرح زیر است:
تسنیم: در آستانه شهادت آیت الله رئیسی و یاران ایشان، به خدمت شما رسیدیم تا دقایقی در خصوص مهمترین ویژگی و شخصیت و عملکرد ایشان در طول سه سال به طوری که اینگونه در دل مردم جای گرفته، صحبت کنیم. به نظر شما ایشان دارای چه ویژگیهایی بودند؟
احتشام: بنده نیز تشکر میکنم از مجموعه گرانسنگ شما که بنا دارد در جهت حفظ ارزشهای اسلام ناب و نظام و انقلاب و البته مقاومت اسلامی که زیربنای تمدن اسلامی آخرالزمانی است نقش ویژهای در جهاد تبیین ایفا کند. قطعا وظیفه اصلی حوزویان به خصوص به فرمایش رهبر انقلاب بزرگوارمان، تبلیغ و تبیین است؛ در شرایطی که در حال حاضر در مقاطع مختلف افرادی را در محضر آقا میبینیم و تکه کلام حضرت آقا به آنها جهاد تبیین است، معلوم میشود که نهادهای رسمی و سازمانها و مجموعههای تبلیغی و فرهنگی جای یک چیزی را پر نکردهاند، ما نزدیک به هزار نمازجمعه و هزاران هیئت و هزاران مسجد داریم و مجموعههایی چون مؤسسه حضرت امام(ره) و دانشگاه امام صادق(ع) و دانشگاه رضوی فعال هستند که کارهای بسیار خوب و مهمی را انجام دادهاند و می دهند؛ همچنین هزاران طلبه و دانشجو و استاد فاضل از حوزه و دانشگاه و همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگ عمومی داریم، پس برای مهندسی کلان فرهنگ کشور، جای چه چیزی خالی است که حضرت آقا زمانی که هر کسی خدمتشان میرود میگویند جهاد تبیین ضروری است؟
معظم له از اقشار مختلف اعم از شعرا و بانوان و جوانان و اهل قم و مجلس خبرگان همین مطالبه را دارند، پس معلوم میشود یک چیزهایی بعد از نزدیک نیم قرن که از عمر انقلاب کبیر اسلامی میگذرد، هنوز جایش خالی مانده است و یک چیزهایی باید بیان میشده و بیان نکردیم. امروز با چند بحران بزرگ از جمله جمعیت و بحران گسست نسلی و عدم مهندسی فرهنگی، آموزشی، تربیتی در خور نظام و بحران مرجعیت سلبریتیها و بحران اقتصادی و اقتصاد دلاری وابسته به جهان استکبار و بحران افت معدل در دبیرستانها و پایین آمدن نرخ درس خواندن و زحمت کشیدن و بحران فرار مغزها و بحران عدم تبیین طاغوت شاهنشانی و طاغوت آمریکایی و امثال اینها مواجهایم که این بحرانها زیاد است و معلوم میشود ما به موقع و به اندازه نتوانستهایم از عهده تبیین آن چه که لازم است بربیاییم. تهاجم فرهنگی که رهبری در دهه 70 آژیر و صدای خطرش را به گوش همه رساندند را نشنیدیم و ایشان به شبیه خوانی فرهنگی تعبیر کردند و باز نادیده گرفتیم و سپس به قتل عام فرهنگی تعبیر کردند و باز هم نادیده گرفتیم، جهاد کبیر را برای مبارزه با اینها مطرح کردند، آنگونه که مد نظر ایشان بود محقق نشد و بعد جهاد تبیین را بیان کردند و در دیدار با مردم قم در سال گذشته نهضت معرفت افزایی را مجددا به ادبیات انقلاب اسلامی اضافه کردند و معلوم میشود یک چیزهایی در کشور جایش خالی است که دشمن با تکرار خودش از نظر کمیت و کیفیت در فضای مجازی، راه را بر بسیاری از دغدغهمندان سخت و پیچیده و مشکل کرده است.
چه بخواهیم و چه نخواهیم در انتخابات ریاست جمهوری 50 درصد از رایدهندگان با همه توصیهها و ترغیبها و تشویقها، پای صندوق رای نیامدند با اینکه رهبر بزرگوار بحث امنیت کشور و ایران را سرلوحه تبیین خودشان قرار دادند؛ یعنی حتی اگر مسلمان و یا انقلابی نیستید و نظام را قبول ندارید باز هم باید برای امنیت ایران پای صندوق رای بیایید.قبل از کرونا در دوم بهمن ماه، حضرت آقا مجبور شدند که تصریح کنند حتی اگر کسانی بنده را قبول ندارند به خاطر ایران اسلامی و کشور بیایند؛ اینها همه شهادت میدهد ما به عنوان مجموعههای فرهنگی رایج آن گونه که باید شاید نتوانستیم در این فضا اقدام کنیم.
یکی از این موضوعاتی که متأسفانه در کنار بقیه موضوعات مغفول بوده و هست مسأله دفاع است؛ موضوع دفاع نیروهای تراز و چهرههای مؤثر و مفید از نظام و انقلاب است من نه اینکه حالا بگویم، در زمان شهید رئیسی از همان اول تاکید میکردم که وقتی یک چهرهای چون رئیسی با این پیشنیه و سابقه اخلاص که اگر بخواهیم در قالب یک آیه قرآنی این ویژگیها را توصیف کنیم باید بگوییم «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیه»؛ یعنی در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ ایشان چنین خصوصیتی داشتند. ایشان از مردان مردی بود که از نوزده سالگی دادستان کرج شد و در زمان شهید بهشتی بر عهدش مخلصانه ایستاد و حتی در این جا نکتهای را یادآور میشوم که متأسفانه در فضای امروز جامعه بسیاری آن را نمیدانند، در دی ماه سال 67 در ماههای پایانی عمر حضرت امام خمینی(ره)، حکمی برای دو شخصیت جوان آن روز یعنی شهید رئیسی و مرحوم نیری که هنوز 30 سالشان نبوده ارسال کردند؛ اگر این پیام و حکم حضرت امام(ره) را ملاحظه کنید میبینید که نقش و جایگاه ویژهای که این شهید بزرگوار داشته چه بوده، حضرت امام انتظار داشتند که کارهایی نسبت به بعضی از مسائل قضایی که از مسئولین بالای قوه قضائیه انجام نشده ایشان انجام دهند، آن وقت رئیس دیوان عالی کشور آیت الله موسوی اردبیلی بودند که چهره شاخصی در قوه قضائیه آن زمان محسوب میشدند. متن نامه این بود؛
«بسم الله الرحمن الرحیم از آنجا که مقامات بالای قضائی کشور هیچگونه حساسیتی در مورد مسائل تکان دهنده فوق ندارند به حجت الاسلام آقایان نیری و رئیسی ماموریت داده میشود که طبق آن چه تشخیص میدهند در چارچوب اسلام عزیز در موارد مذکور اقدام نمایند. باعث تعجب است که در نظام اسلامی چنین حوادثی اتفاق میافتد ولی با کمال خون سردی اجرای احکام خدا تعطیل و کارهای دیگر بر کارهای قضائی رجحان پیدا میکند.»
دو قاضی جوان تا کجا معتمد امام هستند که حضرت امام می فرماید مسائل تکان دهنده در بین مسئولین بالا که حساسیتی در آنها نیست و شما بروید مربوط به دو شهر سیرجان در استان کرمان و درود در استان لرستان مسائلی که پیش آمده اقدام نمایید. در این زمینه گزارشی به حضرت امام(ره) داده بودند و ایشان برآشفته شده بهطوری که رسما در حکمی اعلام کردند که مسئولان بالا حساسیتی نسبت به این مسائل ندارند؛ آنوقت به دو طلبه جوان قاضی که هنوز 30 ساله نشدهاند ماموریت دادند شما با تشخیص خودتان در چارچوب اسلام اقدام کنید. من معتقدم اگر نگوییم بزرگترین سند افتخار، یکی از بزرگترین افتخارات رئیسی است که توانسته به فاصله 7 سال که از 19 سالگی در قوه قضائیه بوده تا جایی صادقاته خدمت کند که امام در این حکم او را با کوتاهیهای مسئولان قوه قضائیه، معتمد خودش قرار بدهد و کار ویژهای به ایشان و آقای نیری واگذار کند.
از وقتی که ایشان به کرج رفت تا با حفظ سِمَت، دادستان همدان شود خیلی نگذشته بود و تنها یک طلبهای بودند، یکبار من در محضر خودشان در مسجد سلمان بر منبر بودم، به ایشان گفتم شما نمیخواهید شهید مظلوم بهشتی استادتان را از مظلومیت نجات دهید؟ شما مدیون ایشان هستید، 19 ساله بودید که ایشان شما را در قوه قضائیه وارد کرده و این افتخار و اعتبار را به برکت این تشخیص استاد بزرگوار دارید، شوخی نیست طلبهای 19 ساله دادستان کرج شود در این فاصله کم، چنان از خودش برجستگی و شایستگی از جهت تخصص کاری نشان دهد علاوه بر تعهد که با حفظ سِمَت دادستان استان همدان شود و بعد به تهران منتقل گردد و بعد معاون دادستان تهران شود و معاون اول قوه قضائیه گردد و این جور مورد اعتماد حضرت امام باشد که در این سن کم وقتی کارهای بزرگی از بالا توقع میرفته و انجام نشده حضرت امام از ایشان و نیری توقع داشتهاند پیگیری شود و انجام دهد، من چیزی نمیبینم جز اینکه از کسانی بود که خاستگاه علمی و پرورشی حوزه و خاستگاه اجتماعیاش از یتیم بودنش بود که با سختی زندگی کرده بود و به قول خودش، خود را مدیون امام رضا(ع) میدانست و میگفت از اول متوسل به امام رضا(ع) شدم، چون کسی را نداشتم متوسل شدم و با افتخار که ایشان خادم الرضا بود که در ایام دهه کرامت باید یادی کنیم از این خادمالرضایی که امام رضا(ع)، کریمانه از او پذیرایی کرد، در طول عمرش حدوثا و به بقائا و هم تماما امام رضا(ع) جایی برایش باز کرد که باعث افسوس و غبطه برای دیگران است. چه کسی میتواند تا اینجا نزدیک امام رضا(ع) برود آن هم با بدن سوخته که غیر قابل تشخیص باشد، پس بنابراین شاخصه اصلی ایشان ایستادگی بر ارزشها در طول عمر با دو محور تعهد و تخصص بود، هم متعهد و هم متخصص بود، کار خودش را جدی میگرفت، به گونهای که معتمد امام راحل و هم در نصب قوه قضائیه بود.
ایشان ابا داشت از این که رئیس قوه قضائیه شود و گفته بود خادم امام رضا(ع) شدهایم اگر کس دیگری باشد ما آنجا به مسئولیتمان در خادمی ادامه میدهیم که حضرت آقا داستان هجرت خودش از قم و ماجرای پدرش را ذکر میکند و آن جملهای که عالم اهل سیر و سلوک و خوب باطن تهرانی به حضرت آقا فرموده بود وقتی ایشان فرموده بودند پدر میگوید به شهید که بیاید ولی من میخواهم قم برای مراتب علمی بمانم آن عالم به آقا فرموده بود خدا هر چه که در قم بخواهد به شما بدهد در مشهد هم میتواند به شما بدهد که آقا با این خاطره میخواسته بگوید امام رضا(ع) هر چه بخواهد در خادمی خودش به شما بدهد، در ریاست قوه قضائیه هم میتواند بدهد که همین هم شد یعنی ایشان آنجا مانده بود و معلوم نبود چنین میشد، چون آقای مروی وقتی میگفت ایشان تعهد بدهید که یکی از اینجاها نزدیک امام رضا(ع) را به من بدهید که گفتیم معلوم نیست بعد از شما باشم، شاید زودتر از شما برویم یعنی ایشان همان زمان دغدغه داشته که جایی بالاخره میرود، نمیدانست که امام رضا(ع) این گونه با شهادت او را عزیز میکند، که اگر 5 استان هیچ که اگر به 31 استان کشور این بدن سوخته رفته بود با اشک و آه و با توبه و استغفار قطعا از او استقبال میکردند و او را تا کنار خدای متعال ولقاء حق بدرقه میکردند.
تسنیم: از مهمترین ویژگیهای شخصیتی ایشان گفتید با توجه به اینکه در چند سال اخیر ایشان در آستان قدس به واسطه حکم رهبری و در قوه قضائیه و مجریه حضور داشتند، باید گفت ما قبل از ایشان هم رئیس قوه داشتیم تولیت آستان را داشتیم هم ریاست جمهوریهای متفاوتی داشتیم به نظر شما تفاوت سبک مدیریتی شهید رئیسی با دیگر مسئولان در همین نهادها و جایگاههایی که حضور داشتتد چه بوده است؟
احتشام: سؤال خوبی است، یعنی مدیریت امروز کشور ما پیش از اینکه یک مدیریت فوق فنی و علمی و پیچیده باشد برای مردم یک مدیریت صاف و صادق و همجوش و همگام با مردم باید باشد تا انقلابی باشد، در برگشت دلها تا تکانهای باشد در آنهایی که ریزشی برایشان حاصل شده دوباره بازگردند سبک مدیریتی شهید رئیسی به واسطه آن خاستگاه محرومیت ایشان در دوران یتیمی و با کمبودها و نقصها و مشکلات و مصیبتها زندگی کردن یک سبکی بود که برای خودش هیچ مقام و پست ویژهای و هیچ برتری نسبت به مرم نمیدید، فراموش نمیکنیم که وقتی در مسیر و راهشان، مردم یک روستا آمده بودند، در سفر استانی وقتی راننده سرعت گرفت که از میان مردم عبور کند گفت نه نگه دارید، اینها مردم هستند، بعد تهدید کرد اگر نمیتوانید من خودم رانندگی میکنم.
در کجای دنیا سابقه داشت یک رئیس جمهور از سفر خارجی روسیه هواپیمایش برگردد به جایی که بیاید تهران و خستگی درکند مستقیم برای کمک به سیل زدگان کرمان برود یا مثلا کجایی را سراغ داشتید که در سیل، لباس را کنار بگذارد و قبا را بالا بگیرد و تا نزدیکای زانو در آب برود و بین مردم باشد و دامداری تعجب کند و بگوید فکر نمیکردم برای مشکلات دامداری هم رئیس جمهور بیاید و با ایشان صحبت کنم.
آن چیزی که من در قالب جملهای میتوانم بگویم مدیریت او شباهت بسیار زیادی به مدیریت شهید رجایی داشت و اتفاقا یکی از کسانی که با شهادت خودش برای نسلی که شهید رجایی را نمیشناختند زنده کرد سبک مدیریتی شهید رجایی بود، راننده شهید رجایی میگفت در یکی از مواقع کاری که همایشی داشتیم و به ترافیک خوردیم و نتوانستیم از خیابان برویم و داشت دیر میشد، در کنار وزیر آموزش و پرورش به من گفت در این کوچه بیندازید گفتم من بلد نیستم گفت من بلد هستم آدرس داد تا به موقع رسیدیم بعدها گفتند آقای رجایی اینجاها را خوب بلد هستید گفتند اگر مثل من با دوچرخه دست فروشی کرده بودی تو هم بلد بودی! میخواست بگوید من زمانی اینجاها دست فروشی کردم، یعنی از طبقه پایین بودم! بله، اینها از طبقه بالا نبودند که با توصیه بیایند؛ اینها از پشت شیشه نمیخواستند نظرسنجی کنند، اینها همه شیشههای خودساخته حجاب را شکستند، شهید رجایی و شهید رئیسی و ذکر خیری میکنیم از همراهانشان در این قافله شهادت از شهید بزرگوار آقای آل هاشم و فراموش نمیکنیم در یکی از مسابقاتی که فکر میکردند تیم تراکتور اگر ببازند باعث چالش میشود در ورزشگاه رفتند و کسی اصلا فکرش را نمیکرد یا در راه رفتن در کف بازار؛ یکی از منبریهای معروف میگفت من تبریز منبر داشتم و آقای آل هاشم به من گفت اگر مشکلی نیست من در بازار میروم وقتی با ایشان پیاده میرفتیم هر کس به ایشان میرسید تجلیل و تعظیم میکرد، این سبک مدیریتی هم استاندار شهید هم آل هاشم و هم امیر عبداللهیان یعنی کسانی که با ایشان اوج گرفتند داشتند، میشود گفت تقریبا همه آنها سبکشان سبک مردمی بوده و عدم غرور کاری و عدم پرستیژ رسانهای و پس بنابراین سبک مدیریتی که داشت منطبق با سبک مدیریتی شهید رجایی بود، یعنی با مردم صاف بودن برای مردم بودن در مقابل مردم خود را نگرفتن و از بعضی از حواشی کنار ماندن، بسیار بسیار ساده و سالم بود.
یک زمانی خدمت ایشان بودم نوههایشان آمدند کنار ایشان، برخی از مسئولان حتی در این مواقع تحاشی دارند از اینکه بچههایشان در جلسه بیایند اما ایشان وقتی آمدند گفتند اینها نوههای من هستند، این سبک بدون تکلف بودن و راحت با مردم زندگی کردن را نشان میدهد که بعضی از چیزها دانستنی نیست؛ چشیدنی است، ایشان فقر را چشیده بود طبقات پایین جامعه را لمس کرده بود و امروز نیاز به این سبک مدیریت داریم که ریزشها را تبدیل به رویشهای جدید کند.
تسنیم: بعد از شهادت رئیسی وقتی ما در میان انقلابیها و جوانان و بسیاری از سیاستمداران مینشستیم اینگونه میگفتند که همان مدل مدیریتی شهید رئیسی سبب شده که تراز ریاست جمهوری در این 45 سال بالا رود چه اتفاقی رقم خورد که در این سه سالی که حتی به پایان نرسید یعنی یک دوره ریاست جمهوری ایشان به اتمام نرسید عملکرد ایشان سبب شد تراز ریاست جمهوری بالا برود، حتی رهبر انقلاب تعبیر کنند و لقب امیرکبیر را به ایشان دادند و این نکته که عملکرد دولت ایشان را با عملکرد دولت امیرکبیر در سه سال مقایسه کردند چه عاملی سبب شد ایشان توانست تراز ریاست جمهوری را در کشور ما بالا ببرد و حتی شاهد هستیم بعد از اینکه دوره جدید ریاست جمهوری برگزار شده و رئیس جمهور جدید انتخاب شد حتی افرادی هم که به رئیس جمهور رای دادند قائل هستند که ایشان این تراز را بالا برد.
واقعیت این است که شخصیت و برجستگیهای اخلاقی و ویژگیهای شهید رئیسی، انتظارات جامعه را در مورد رئیس جمهور تراز انقلاب اسلامی بالا برد. یکی از اوصافی که معمولا مورد غفلت قرار میگیرد در مدیریت اراده قوی داشتن بر انجام کارهای بزرگ است، کارهای بزرگ را همه میفهمند که باید بالاخره انجام داد مثلا ناترازی انرژی را حل کرد، بحران جمعیت را باید حل کرد و اقتصاد مقاومتی را باید برایش طرحی داشت و هم در میدان عمل باید پیگیری کرد، اقتصاد منهای دلار را باید پیگیری کرد، اینها را همه قبول دارند همه جناهای کشور قبول دارند که راهکار اصلی برای برون رفت مشکلات این است؛ این را همه در مرحله ذهنیت میفهمند، اما چه کسانی موفق میشوند واقعا بخشی از این کارها را حل کنند و یا به سمت حل مسأله پیش روند، آنهایی که اراده قوی دارند. منهای اراده قوی و بهرهگیری از شعار ما نمیتوانیم.
امام راحل معتقد بودند کسی نمیتواند در این خاکریزهای بلند و بزرگ و پولادین ایجاد کند، اگر رزمندهگان ما در طول 8 سال دفاع مقدس در مقابل همه دنیا و امکانات نظامی و ترابری و لجستیک دنیا ایستادند چون ارادههای قوی پشت این بچهها بود وگرنه در حد شلیک ارپیچی هم مشکل داشتیم، در حد شلیک گلوله کلاش هم مشکل داشتیم. اینطور نبود هر کس هر چقدر خشاب میخواست خالی کند. در اقلّ امکانات نظامی ما گرفتار بودیم اما عملیاتی انجام میدادیم که دشمنانِ ما را متعجب میکرد، جوری که صدام پلید دوبار گفت من خودم کلید بصره را به ایرانیها میدهم یکی وقتی که آمده بودند تا نزدیکیهای دزفول و شهر را با توپخانه میزدند و ایران میخواست سرزمینهای غصب شده خوزستان را پس بگیرد صدام میگفت اگر این سایتها و جایی که رادارها هستند ایرانیان بگیرند من خودم کلید بصره را به اینها میدهم البته آن جا را گرفتند و صدام کوچکتر از این بود که بتواند کلید را تحویل دهد.
در ماجرای فتح خرمشهر چون فکر میکردند دیگر نهایت آنچه که لازم بوده برای تسخیرناپذیری خرمشهر خونین شهر توسط رزمندگان اسلام در عملیات بیتالمقدس انجام شود صدام میگفت اگر ایرانیها اینجا را پس بگیرند من کلید بصره را میدهم که اینجا هم نتوانست به قولش عمل کند، یعنی دنیا باور نمیکرد اصلا رفتن به سمت قطعنامه 598 که بخشی از خواستههای ما را دنیا قبول کند به دلیل همین پیروزیهای بزرگ بود.
قوت اراده بود شهید رئیسی که دوره ریاست جمهوری کوتاه مدتش زبانزد شد؛ گفتند یکی تعهد و ایستادگی ایشان بر ارزشها بود دوم از طبقه پایین بودن و درد طبقه پایین را چشیدن و اراده قوی داشتن برای حل مسائل بزرگ بود. دولت قبل از ایشان میگفت نمیشود به شانگهای رفت و ما را نمیپذیرند و ما اگر بنا باشد عضو شانگهای باشیم نمیشود با این تحریمها و عدم پذیرفتن افایتیاف عضو شویم؛ به فرض هم برویم، فایدهای ندارد و کسی قبول نمیکند پس چه شد که عضو شانگهای شدیم؟ چه شد که عضو بریکس شدیم؟ چه شد که ترکمنستانی که به خاطر بدعهدیهای انجام شده در دولت قبل از رئیسی حتی برعلیه ما شکایت کرده بود و دو میلیارد دلار میخواست از ما بگیرد به دلیل ضررهایی که در ماجرای قرارداد گاز به وجود آمده بود از آنطرف دولت عراق از ما انرژی برده بود و دلار را به ما نمیداد و میگفت آمریکا اجازه نمیدهد و دولت قبل از رئیس میگفت نمیشود پس چه شد که رئیسی هم از آنها دلار گرفت و به ترکمستان داد و ترکمنستان به ما رای داد، چون اگر میخواستیم عضو شانگهای شویم اجماع میخواست و یکی ترکمنستان بود هم به ما رای داد و بالاتر با ما قرارداد سوآپ گازی و قرارداد تحویل گاز از اینجا و تحویل به آذربایجان را امضا کرد. آیا تحریم کم شده بود یا مثلا آمریکا به ما خوشبین شده بود یا مثلا در ماجرای ایستادگی بر اینکه حتما باید ما به هر طریقی نفتی که می فروشیم دلار آن برگردد رسما دولت قبل از ایشان هم سخنگو و وزیر خارجه و هم رئیس کل بانک مرکزی و ریاست برنامه و بودجه میگفتند نمیتوانیم نفت را بفروشیم مگر به تعداد کم 100 تا 300 هزار بشکه امکان پذیر باشد و این مقدار نیز دلار آن را نمیتوانیم بیاوریم چون تحریم هستیم مجبوریم کالا بگیریم و یا در بازار ذخیره شود. پس چه شد نفت به یک و نیم میلیون بشکه رسید این اراده قوی میخواهد البته این را هم داشته باشیم که یقینا بازخورد خواهد داشت.
من معتقدم خدای متعال شهید رئیسی را به کفران نعمت خواص از ما گرفت چرا آقا دو بار فرمود دلم برای رئیسی سوخت، ما تا بهشتی هست قدر ندانستیم، یک عدهای گفتند مرگ بر شما، انحصار طلب. همینهایی که خیلیهایشان امروز رسانه دستشان است میگفتند بهشتی چماغ دار و انحصار طلب است. طالقانی را تو کشتی! دیگر مرگ بر بهشتی و امثال اینها بود حالا که بهشتی سوخت و تکه پاره شد عدهای بیدار شدند گفتند بهشتی ما پیش خداست. تا رئیسی زنده بود قدر ایشان را ندانستیم حتی همینهایی که امروز در راس کار هستند و فکر میکردند خیلی اداره کشور راحت است، میگفتند دلار اینطور شده مقصر رئیسی است و با جهش دلار متأسفانه اوضاع کشور به گونهای شد که مجبور شدند او ر ا استیضاح کنند.
اگر یادتان باشد به شهید رئیسی که دکترا داشت میگفتند 6 کلاس بیشتر سواد ندارید و ایشان را با شش کلاسی معروف کردند همین 6 کلاسی به خاطر اراده قوی و اخلاص و تعهد و ایستادگیاش توانست کشور را از یک بحران نجات دهد. در دورانی که روزی 700 کشته کرونایی داشتیم و میگفتند دلار نداریم واکسن بیاوریم، چطور شد رئیسی در این فضا توانست این کار را انجام دهد؛ اینها ویژگیهای مدیریتی این بزرگوار است که اگر شما و امثال شما در رسانههای تراز فعالانه تکرار نکنید یادمان خواهد رفت.
مشکل ما این است که دشمن از تکرار خوب استفاده میکند و این قدر مهسا را در دنیا تکرار کردند که در کمتر خانهای است که مهسا را نشناسند ولی ما چهکار کردیم، ما ناهید فاتحی و فاطمه اسدی را نمیشناسیم، این شهید بزرگوار مقاومت که با همسر بزرگوارشان در لبنان مورد اصابت موشک قرار گرفتند خانم شهید معصومه کلباسی را چقدر میشناسیم؟ چون تکرار نمیکنیم اما دشمن تکرار میکند، بله شهد رئیسی را باید تکرار کرد.
تسنیم: به نظر شما چگونه میشود مکتب رئیسی ادامه پیدا کند و در میان حوزیان و مسئولان سیاسی کشور ما بتوانیم چنین افرادی را تربیت کنیم. وقتی شهید رئیسی رفت میگویید چقدر حیف چون احساس میکنیم دیگر مثل ایشان کم پیدا میشود، برای اینکه مکتب شهید رئیسی بخواهد ادامه یابد به خصوص در فضای حوزه اینکه حوزوی بخواهد به منصب سیاسی اینگونه برسد چه کار باید کرد؟
احتشام: امروز تنها راهکاری که حضرت آقا تاکید دارند بهرهگیری از حلقههای میانی است، یعنی بسیاری از کسانی که چرب و شیرین میز و پست و عنوان اینها به کامشان نشسته است اینها دیگر اهل هیجانات و تکانهها و ایستادگی بر ارزشها نیستند اینها میخواهند با همه باشند همه را داشته باشند، اینکه اینها بیایند کارهای نو پدید و موثر برای گزار و عبور از این بحرانها با تمسک به الگوی مدیریتی شهید رجایی و شهید رئیسی پیگیری کنند توقعی بیجا و آب در هاون کوبیدن است. چون برخی از اینها گرفتار و درگیر هستند، فرزندانشان آنطرف آب هستند خودشان بعضیشان مدارک را آنطرف گرفتند، شب بهجای رو به قبله رو به واشنگتن میخوابند صبح بهجای سلام دادن به امام حسین(ع)، به لندن سلام میدهند، از اینها نمیتوان توقع داشت، آن کسی که اینقدر در همه وجودش ابهت پوشالین و نظام غرب نهفته است که خیلی راحت میگوید چه دارید در برابر آمریکا که بخواهد بازدارندگی داشته باشد و با فشار یک دکمه آمریکا میتواند همه سیستمهای شما را از کار بیندازد، چه انتظاری میتوان از او داشت؟!
یک مشت بچه فقیر یمنی دو روز قبل موشکی به فرودگاه بن گورین زدند بهطوری که خبیثها در دنیا بعد از تعطیل کردن 20 شرکت هواپیمایی، مجبور شدند ما را تهدید کنند که شما بودید که این اطلاعات و موشکها را دادهاید، ولی در داخل کشور متأسفانه ترسان و لرزانهایی هستند، پس از آن بالاها توقع نداشته باشیم بیخود هم سرویس به آن بالاها ندهیم، کاری از دستشان برنمیآید، اینهایی که تازه در فضای مدیریتی و رسانهای کشور وارد شدند چون کم تجربه هستند، هم در مرحله بینش و هم گرایش همسانی و همسویی و هماهنگیشان خیلی سخت است، اما حلقههای میانی چه کسانی هستند؟ دانشجو طلبههایی که شما اگر سراغشان نروید خودشان جهادی و آتش به اختیار در هر منطقهای باشند کار خودشان را میکند، اردوهای جهادی و راهیان نور و دانشبنیانها و اینهایی که در اوج سختیها و گرفتاریها به خاطر کمبود سرمایه و کمبود نقدینگی شاهکارها کردند. اولین واکسن کرونا را چه کسی تهیه کرد؟ همین دانشبنیانهای ستاد اجرایی حضرت امام تهیه کردند، واکسن برکت را چه کسی تهیه کرد، مؤسسه رازی با پیشنیه 100 ساله تنها نتوانست با کمک کوباییها مشترکا واکسن تولید کردند، آنهم بعد از واکسن برکت.
سؤال این بود که چه کار کنیم این راه ادامه پیدا کند و مکتب شهید رئیسی فراگیر شود؟ پاسخ، حلقههای میانی است، پیدا کنیم کسانی که خودشان دغدغه دارند آتش به اختیار و وسط میدان هستند و کار جهادی تبیینی و هم عملیاتی انجام دادهاند، هیچ کس هم آنها را همراهی نکرد، رفتند در دشتها و کوههای بدون حامی و در جاهایی بدون جاده در استانهای محروم همچون استان هرمزگان و کرمان و استان چهارمحال و بختیاری رفتند و مردم را ساماندهی کردند و طعم شیرین خدمت را بدون هیچ توقعی به اینها چشاندند.
اگر امروز دغدغهمندان بخواهند در راستای مکتب شهید سلیمانی و مکتب رجایی و شهید رئیسی مردمی بمانند و مشکلات را با این دید حل کنند باید این حلقههای میانی را جمع کنیم و به سراغ اینها برویم مثلا به عنوان گروه فعال تبیینی بروند و ببیند چه کسانی بودند که اولین بار گروههای جهادی را راه انداختند، این بالاهایی که سراغشان میروید اینها معذور دارند میگویند راضی نیستم جایی بازگو شود، چون نمیخواهند رسانهای شود، ما اگر تفکری همانند تفکر شهید نواب صفوی داشتیم که گفت اسلام عالم زیاد دارد اما کسی که پاچه دشمن را بگیرد ندارد و من باید بروم پاچه دشمن را بگیرم؛ یعنی مفاتیح خواندن و راهپیمایی اربعین مشتری زیاد دارد اما مقابله با طاغوت مشتری زیاد ندارد، عماد مغنیه شدن و حاج قاسم شدن و حججی شدن سخت است، بهنام محمدی 12 سالهای که میرود خودش را به صورت گریه کن در میآورد اما اطلاعات از دشمن کسب میکند و به بچههای سپاه در خرمشهر میدهد، اینها سخت است وگرنه حرف زدن در رسانه و مصاحبه کردن آسان است و اینها نتیجهاش آن میشود که تاکنون رسیدهایم و متأسفانه هر چه گفته میشود اقتصاد مقاومتی باز هم دنبال مذاکره برای دلار هستیم، ای کاش دنبال مذاکره بودیم برای اینکه به دشمن حالی کنیم همچنان بر ارزشها ایستادهایم و ای کاش آن جمله امام را مرتب تکرار میکردیم و به رخ دشمن میکشیدیم که ما آمریکا را زیر پا میگذاریم، من با قدرت به ابرقدرتها اعلام میکنم اگر مقابل دین ما بایستند مقابل همه دنیای آنها میایستیم، ای کاش همه اینها تکرار میشد.
متأسفانه بعد از امام دولتی سر کار آمد که همه اینها را کنار گذاشت به جای ایستادگی در برابر جنایتکاران کاری کردیم، حتی این نسل در مورد هواپیمای مسافربری که آمریکاییها ساقط کردند چند زن در آن بودند اطلاع ندارند که 53 زن بودند جنایتکارانی که دنبال مهسا امینی بودند و از حقوق زن، این فتنه را رقم زدند 53 خانم در هوایپمای مسافربری زدند و 63 بچه را تکه پاره کردند، حرفی نزدند، ما نگفتیم و تکرار نکردیم و متأسفانه مسئولان ما نیز دنبال تشنج زدایی و گفتوگوی تمدنها و توسعه سیاسی رفتند و خواص ما نیز ساکت شدند هر از چند گاهی هم اگر حسن رحیمپور ازغدیها حرفی زدند چون جریانی نباشد، کار به جایی نمیرسد اگر میخواهید این مکتب شهید رجایی و مکتب حاج قاسم سلیمانی و مکتب شهید رئیسی فراگیر شود، حتما تکرار میخواهد و حلقههای میانی را باید جمع کرد، عناصر آتش به اختیاری که حضرت آقا فرمود که مطالبه کنید حتی از رهبری؛ وقتی دانشجویی از رهبری سؤال کرد شما که میفرمایید مطالبه کنید ما از دفاتر شما اجازه داریم مطالبهگری کنیم؟ و آقا فرمود حتی از رهبری مطالبهگری کنید امروز ما تنها کاری که میتوانیم از برون رفت مشکلات انجام دهیم مطالبهگری و مطالبهگری و مطالبهگری است.
تسنیم: اگر خاطره خاصی از شهید رئیسی دارید بفرمایید.
احتشام: واقعیت این است من در بسیاری از موارد این را گفتهام که افسوس ما این است که نیروهای حتی تراز وقتی امثال شهید رئیسی از دست دادند می فهمند و منتظر هستند تا رهبری بیاید چیزی بگوید و بفهمند بروند استغفار و توبه کنند، اگر به یاد دارید همان اوایل دولت شهید رئیسی آقا در دیدار با دولتمردان فرمود رئیس جمهور و این دولت کارهای بزرگی را شروع کردند همه باید کمک کنیم اما خیلیها ادعای ولایی بودن داشتند کمک که نکردند حتی در چینش نیروها بر ایشان تاختند در برخی از سیاستها به ایشان تاختند طوری که من به ایشان میگویم شما هم در دو بار دل سوختن حضرت آقا سهم دارید و شریک هستید.خاطرهای که بنده از ایشان دارم این است که اینقدر پرکار بود ایشان از صبح اول وقت تا آخر شب ساعت 12 کار میکرد زمانی خدمت ایشان بودم ساعت 9 میخواستیم سمت قم بیاییم ایشان عذرخواهی کرد و گفت جلسه دیگری دارند یعنی بعد از ساعت 9 تقریبا تا ساعت 12 جلسه داشتند از آنطرف مکرر میشنیدیم وقتی ایشان میخواستند سفر بروند از جمعه و روزهای تعطیل استفاده میکرد و صبح اول وقت در فرودگاه بود طوری که بعضیها از ایشان عقب میماندند. من خاطرهای داشتم یک وقتی به آقای اسماعیلی، مسئول دفتر ایشان گفتم چطور با ایشان سر میکنید ایشان که مرتب اینطرف و آنطرف میروند گفتند ما نمیتوانیم پا به پای ایشان حرکت کنیم، حتی حضرت آقا پرکاری شهید رئیسی را تصریح کردند و فرمودند به ایشان گفتم یک مقداری استراحت کنید و ایشان میگفتند من خسته نیستم کار میکنم برای مردم و احساس خستگی ندارم.
امیدوایم همه ما احساس خستگی نکنیم و در کارهای بزرگ با الهام از ما میتوانیمِ امام راحل و بیانیه گام دوم آقا در مسیر حفظ ارزشهای اسلام ناب و انقلاب و نظام اسلامی به مقاومت و ملت کمک کنیم تا انشاءالله به راحتی رهبر عزیزمان از دست جانبازیاش، علم را به علمدار اصلی تحویل دهد و ما جزء یاوران تمدن آخرالزمانی مولایمان امام زمان(عج) باشیم.
انتهای پیام/
source