Wp Header Logo 3771.png

به گزارش خبرگزاری تسنیم، برای هر کدام از مناسک حج سری است و برای مجموع حج و عمره هم سری است. در بخشی از کتاب صهبای صفا به گوشه‌ای از اسرار این سفر الهی اشاراتی شده است تا زائران بیت‌الله با آگاهی به این اسرار، این سیر را پشت سر بگذارند. 

اسرار عبادات

زائران بیت‌الله هر عبادتی را که انجام می‌دهند، راز و رمز بسیاری از آنها برایشان روشن است؛ نماز کارهایی دارد. روزه دستوراتی دارد. زکات و جهاد دستوراتی دارد و … که پی بردن به منافع و فواید ایــن دستورات دشوار نیست. به طور مثال نماز ذکرهایی دارد که معنی‌اش روشن است. رکوع و سجودی دارد که تعظیم را تفهیم می‌کند و تشهدی دارد که اعتراف را همراه دارد و… روزه گرفتن پرهیز از امیال است، همدلی و همدردی و هماهنگی با مستمندان است. یادآوری مسئله فشار گرسنگی و تشنگی پس از مرگ است. روزه گرفتن هم منافع فراوانی دارد که منافع دنیایی آن مشخص و منافع روحی و معنوی‌اش مشخص است.

ولی حج یک سلسله از دستورات و مراسم و مناسکی دارد که پی بردن به راز و رمزش بسیار سخت است. معنای بیتوته کردن در مشعر، سر تراشیدن، بین صفا و مروه هفت بار گشتن و در بخشی از این مسافت هروله کردن و… راز و رمز پیچیده‌ای دارد. لذا جریان تعبد در حج بیش از سایر دستورات دینی است.

مرحوم فیض از وجود مبارک رسول خدا (ص) نقل کرد که حضرت در موقع لبیک گفتن به خدا عرض کرد: «لبیک بحجة حقاً، تعبداً و رقاً/ خدایا من با رقیت و عبودیت محض، لبیک می‌گویم و مناسک حج را انجام می‌دهم».

چون سِر بسیاری از مناسک، به عقل عادی قابل تبیین نیست و چون روح تعبد در حج بیشتر است، لذا در هنگام لبیک، عرض کرد: «تعبداً و رقاً». نظیر ذکری که در سجده تلاوت گفته می‌شود.

«لبیک» یعنی عبودیت صرف، تسلیم محض

پس حج یک سلسله دستوراتی دارد و یکی از مناسک حج، مسئله «لبیک» گفتن است که احرام، با این تلبیه (لبیک گفتن) بسته می‌شود.

پس از احرام، مستحب است انسان این لبیک‌ها را ادامه دهد تا آن محدوده‌هایی که خانه‌های مکه پیدا شود. این «لبیک» که انسان در هر فراز و نشیبی و در هر اوج و حضیضی آن را زمزمه می‌کند برای آن است که در هر لحظه و آنی، آن عهد را تجدید کند.

از وجود مبارک پیغمبر (ص) نقل شده است که: «اگر در امت‌های گذشته رهبانیتی راه یافت، رهبانیت امت من جهاد در راه خداست و تکبیر در هر بلندی و مانند آن.»

«تکبیر بر هر بلندی» ناظر به همین تلبیه (لبیک اللهم لبیک) است که زائرانِ بیت خدا به هر جای بلندی که می‌رسند، می‌گویند. این به صورت یک راهبانیت است. راهب کسی است که از خدا بهراسد و پروردگار ما را به رهبانیت ممدوح و پسندیده فراخوانده است، لذا فرمود: «ایای فارهبون». 

از جهنم ترسیدن هنر نیست. از خدای متعال، هراسناک بودن هنر است، که آن هراس نیز خوف عقلی و حریم گرفتن است. 

وقتی می‌گویند: آن شخص محترم است. یعنی باید در حضور او حریم گرفت و نباید به او نزدیک شد که مبادا ادب ترک شود. درباره پروردگار نیز باید حریم بگیریم چون در همه حالات خدا با ماست. «و هو معکم این ما کنتم/او با شماست هرجا که باشید»، منظور از حریم گرفتن و نگهداری حرمت، فاصله زمانی یا مکانی نیست، زیرا هر جایی که هستیم، او با ماست. بنابراین، احترام به خدا، احترام و حریم‌گیری اعتقادی است؛ یعنی انسان باید در پیشگاه حق آنقدر کُرنش کند که غیر او را نبیند، به غیر او تکیه نکند و به غیر او دل نبندد و بگوید: «لبیک»، یعنی من به حضور تو آمده‌ام. «ایای فارهبون» یعنی این.

انسان در بسیاری از مناسک و مراسم می‌گوید: «لبیک». اصلِ بستن حج و عمره به صورت احرام با لبیک شروع شده و بعد هم تکرار می‌شود. اینجاست که وجود مبارک پیغمبر (ص) فرمودند: «لبیک بحجة حقاً تعبداً و رقاً». 

بعضی‌ها به دعوت انبیا «لبیک» می‌گویند، نه به دعوت پروردگار

البته کسانی که مکه مشرف می‌شوند و حج یا عمره انجام می‌دهند و لبیک می‌گویند، چند گروه هستند. چون ایمان درجاتی دارد، مؤمنان نیز دارای درجاتی هستند، تلبیه هم مراتبی دارد. 

همه می‌گویند: لبیک، اما بعضی دعوت و اعلان انبیا را لبیک می‌گویند. بعضی دیگر دعوتِ الله را.

بعضی‌ها می‌گویند: «لبیک داعی الله، لبیک داعِی الله»، یعنی ای کسی که ما را به الله دعوت کرده‌ای، ما لبیک می‌گوییم، یعنی اجابت کرده‌ایم و آمده‌ایم. اینها متوسطین از مؤمنان و زائران بیت خدا هستند. اینها کسانی هستند که دعوت ابراهیم خلیل (ع) را اجابت می‌کنند. ابراهیم خلیل (ع) هم مردم را به زیارت بیت الله دعوت کرده است نه به غیر آن.

انسان اگر درست لبیک بگوید، مشکلاتش برطرف می‌شود 

وقتی زائر به بارگاه الله بار می‌یابد، اگر درست لبیک بگوید، هر مشکلی که دارد، مشکلش حل می‌شود و برمی‌گردد. اینها را به عنوان سِر گفته‌اند.

گفته‌اند که صاحبدل و اهل معرفتی با لباس ژنده و چرکین به حضور صاحب مقامی بار یافت. به او گفتند: با این لباس چرکین به پیشگاه صاحب مقام رفتن عیب است. در جواب گفت: با لباس چرکین به پیشِ صاحب مقام رفتن عیب نیست. با همان لباس چرکین از حضور صاحب مقام برگشتن ننگ است؛ یعنی یک انسان وقتی به حضور صاحب مقام می‌رسد، اگر صاحب مقام او را لایق ندانست و رد کرد و چیزی به او نداد برای او ننگ و عیب است. ولی اگر او یک انسان شایسته‌ای بود، صاحب مقام او را می‌پذیرد به او هدیه و انعام می‌بخشد، عطیه می‌دهد و مانند آن.

این صاحبدل، با این داستان گفت: با دست گناه به سوی خدا رفتن و دست پر از گناه را به طرف خدا دراز کردن، تنگ نیست، با دست گناه از پیش خدا برگشتن ننگ است. اگر خدا نپذیرد و گناهان را نبخشد، انسان آلوده می‌رود و آلوده برمی‌گردد. 

اینجا به هیچ‌کس نمی‌گویند چه آوردی؟ می‌گویند چه می‌خواهی؟

و باز گفته‌اند از صاحبدل و صاحب معرفتی که به حضور صاحب مقامی رسید، پرسیدند: وقتی به حضور صاحب مقام می‌روی چه می‌بری؟ یا وقتی به حضور صاحب مقام آمدی، چه آوردی؟ او در جواب گفت: وقتی کسی به حضور صاحب مقام می‌رود، از او سؤال نمی‌کنند چه آوردی؟ از او می‌پرسند چه می‌خواهی؟ من اگر می‌داشتم که اینجا نمی‌آمدم.

اینها داستان است ولی حقیقتی را به همراه دارد. یعنی انسان وقتی به بارگاه اله می‌رود، نمی‌تواند بگوید: من عمری زحمت کشیدم، عالم شدم، کتاب نوشتم، مبلغ شدم، معلم شدم، یا مالی در راه خدمت به جامعه مصرف کردم و… چون همه اینها عطیه اوست. «وَ مَا بِکُم مِن نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ». پس هیچکس نمی‌تواند ادعا کند که من با کوله‌باری از فضیلت و هنر به پیشگاه خدا رفتم چرا که همه اینها مال اوست. خود انسان که چیزی ندارد. با دست تهی می‌رود. هیچکس به درگاه حق با دست پر نمی‌رود. لذا به هیچکس نمی‌گویند چه آوردی؟ به همه می‌گویند چه می‌خواهی؟

خدایا! فقر و تهیدستی ما را به اینجا آورده است

مسئله زیارت خانه خدا، به عنوان ضیافت و مهمانداری است. ما باید متوجه باشیم که مبادا خدای ناکرده، کاری را که خیر بود و از ما صادر شد، آن را به حساب خودمان بیاوریم و بگوییم: خدایا ما این مقدار کار خیر کردیم! اینها مال اوست. 

وقتی به خانه او می‌رسیم، می‌گوییم: «الحرمُ حرمک، البلد بلدک، البیتُ بیتک و أنا عبدک ببابک»، این همان بیانی است که امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه ثمالی در سحرهای ماه مبارک رمضان عرض کرد: «سیدى عبدک ببابک اقامته الخصاصة بین یدیک». عرض کنیم خدایا! فقر و تهیدستی ما را به اینجا آورده است. ما چیزی نیاوردیم، آمدیم که چیزی ببریم. اگر کسی به اعتماد اعمال خود به زیارت خانه خدا برود، ضرر کرده است. چون مال خدا را مال خود پنداشته است؛ همه آن خیراتی که از توفیقات و نعمت‌های الهی بود و باید به خاطر آنها خدا را ستایش کرد. 

انتهای پیام/

source

kheiroshar.ir

توسط kheiroshar.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *