به گزارش خبرنگار مهر، منصوره محمدی مزینان به مناسبت ایام محرم و صفر شعر تازهای برای حضرت سکینه (س) سروده است.
در ادامه شعر محمدی مزینان را با هم میخوانیم؛
*
ستون عرش به شوق تو استوار شده
و خاک زیر قدومت پر افتخار شده
غزل به پای تو احلی من العسل گشته
کلام، با نفست صاحب اعتبار شده
به نام حضرت عشق و به نام نامی دوست
بخوان که موعد گفتن از آن نگار شده
غزل بخوان که برای صدای زینبیات
چه عاشقانه فلک غرق انتظار شده
تویی وقار رباب و قرار قلب حسین
تویی سکینهی قلب پُر اضطرار شده
چقدر حیدر و زهرا و زینبی و رباب
چقدر نور خدا در تو بیشمار شده
به شوق اینکه به توصیف تو بپردازند
چقدر واژه میان غزل قطار شده
خرد به پای تو افتاد و وامدار تو شد
اگر به مرکب فرزانگی سوار شده
چکیده ماه و ستاره ز چشم روشن تو
شب از تلألو نور تو نو نوار شده
دویده ثانیهها تا به مقدمت برسد
زمان به شوق وجود تو رهسپار شده
بهار میرسد از هر نسیم چادر تو
شبیه گمشده باغی که آشکار شده
شکفته در بغل تو گل از گل اصغر
و دامن تو ز لبخند او بهار شده
خوشا به حال سرایی که ساکنش هستی
که بودن تو برای پدر قرار شده
قسم به جملهی مهْما شربتُمتْ بانو
که شعر از تو رسیده است و یادگار شده
گریستی چقدر تو تمام مرثیه را
که رود رود روان و دو چشم، تار شده
بخوان ز خطبهی اشک رقیه در صحرا
که غنچه غنچه جانش بنفشهزار شده
خودت بگو چه مُحرّم؟ چه ندبه و چه غم است؟!
که اینچنین به دو عالم ادامهدار شده
ببار آیهی باران که خطبهی فتحت
بُرنده مثل دمِ تیغ ذوالفقار شده
سپاه ظلم که با صبر تو در افتاده
شکستخوردهی این اوج اقتدار شده
مقام قدسی تو بعد شام بالا رفت
یزید ماند و سیاهی و قوم خوار شده
اسیر ذلت و خواری نمیشوی، هیهات…
شکوه بیرق هستی همین شعار شده
«مَضَی الزَّمانُ و قلبی یَقولُ إِنَّکَ آت»
دوباره شعر به اشک غمت دچار شده
source